تراختور بلاگ
تراختور بلاگ

تراختور بلاگ

پست مدرنیسم چیست؟


پست مدرنیسم چیست؟
  
مقدمه

مدرنیسم چیست؟

ویژگی های مدرنیسم

تعریف پست مدرنیسم

حوزه های کاربرد اصطلاح پست مدرنیسم

تفاوتهای مدرنیسم وپست مدرنیسم

پیشینۀ پست مدرنیسم

زمینه های شکل گیری پست مدرنیسم

عوامل پیدایش پست مدرنیسم

ویژگی های پست مدرنیسم

برخورد چندگانه نسبت به پست مدرنیسم در جهان سوم

پست مدرنیسم و رویکردهای مختلف

هستی شناسی ومعرفت شناسی پست مدرنیسم

پست مدرنیسم وجهانی شدن

نظریه پردازان پست مدرنیسم

نقد پست مدرنیسم

منابع

منبع شناسی پست مدرنیسم

 

                                          پست مدرنیسم چیست؟

مقدمه

مدرنیسم را به نو شدن تعریف کرده اند. مدرنیسم پروسه ای است جدید که همه چیز جایگزین گذشته می شود. آن چه از معنای مدرنیسم به دست می آید اینست که مدرنیسم در مقابل سنت قرار دارد؛ سنت و مدرنیسم دو جریان از هم جدامی باشند . با قطع سنت، مدرنیته به وجود می آید. البته این یک دیدگاه است. دید گاه دیگر براین باور است که مدرنیته در درون سنت شکل می گیرد. پس به این ترتیب مدرنیته یک مرحلۀ تاریخی است که در فرایند زمان به وجود آمده است. امروزه این مرحله خود از میان رفته مرحلۀ جدیدی به وجود آمده است که پسامدرنیسم نام می نهند. پسا مدرنیسم چیست؟ این سوال اصلی بحث را تشکیل می دهد. آیا مدرنیسم- مانندمدرنیته که از درون سنت سربرآورد- از درون مدرنیته به وجود آمده و ادامه مدرنیته  محسوب می گردد یا این که جریانی است مستقل که هیچ گونه وابستگیی به مدرنیسم ندارد؟ این یک سوال اصلی دیگر است که در این نبشتار به آن پاسخ داده می شود. هم چنان در نبشتۀ حاضر از رابطه مدرنیسم و پسامدرنیسم و نیز شاخصه های هریک وتفاوت آن ها، عوامل پیدایش پست مدرنیسم، دیدگاه های مختلف راجع به آن  ونقد پست مدرنیسم  صحبت به میان خواهد آمد.

روش بحث ما تحلیل تفسیری است. سعی خواهد شد تا اصل موضوع وچیستی پست مدرنیسم روشن  گردد.  ماقصد داریم با تحلیل تفسیری از پست مدرنیسم به اصل آن برسیم و در یابیم که با کدام ویژگی ها می توان پست مدرنیسم را از مدرنیسم تفکیک نماییم.

مدرنیسم چیست؟

کلمه مدرن برای بار اول در قرن ششم میلادی از ریشه Modernus (نو) گرفته شده ودر زبان فارسی به معنای نو می باشد.در "دایرت المعارف فارسی" می خوانیم:

"مدرنیسم‌ (modernism) : تجدد خواهی‌، در اروپا و در حوزۀ‌ دین‌ مسیحی‌ تمایلات‌ آزادی‌ خواهانه‌ در اواخر قرن‌ نوزدهم‌ و اوایل‌ قرن‌ بیستم‌، برای‌ تجدید نظر در بسیاری‌ از عقاید رسمی‌ و سنتی‌ دین‌ مسیح‌ جهت‌ سازگار کردن‌ آن‌ با نتایج‌ پیشرفت‌های‌ علمی‌ که‌ مخصوصاً از قرن‌ نوزدهم‌ به‌ بعد برای‌ بشر حاصل‌ شده‌ است‌ ."(1)

در اصطلاح عبارت است از نو شدن ابزار و جایگزین شده علم در مقام دین. به باور مدرنیست هادر جهانی که ما در آن زندگی می کنیم  باید از روش های نو تر استفاده کرد چرا که روش های قدیم جوابگوی انسان معاصر نمی باشد از این رو باید به تاریخ، فرهنگ وزبان یک نگاه جدید داشت. ‌ پیروان‌ مدرنیسم‌ وحی‌ و الهام‌ را یک‌ دریافت‌ شخصی‌ از حقیقت‌ الهی‌ می دانند ‌، نه‌ دریافت‌ حقیقت‌ کلی‌و عینی‌ از خدا و بیان‌ آن‌ به‌ مردم‌ . همچنان مدرنیست ها عقیده دارند که عقل وعلم در مقام کاشف می تواند بسیاری از مشکلات را خود حل کند. در حل امراض اعتقاد وباور دینی کار ساز نیست. انسان موجودی است که از عقل وعلم برخوردار شده می تواند. بنا براین همین انسان از توانایی لازم برای ایجاد یک قانون مدون اجتماعی نیز بهره مند است. او می تواند زندگی جمعی را در پرتو قانون دست ساخته خود هدایت نماید.

ویژگی های مدرنیسم

1-  اعتقاد به توانایی عقل وعلم در درمعالجه امراض اجتماعی

2-  مخالفت با مذهب

3-  دفاع از حقوق طبیعی انسان به وسیله  قانون

4-  اومانیسم وانسان انگاری طبیعت: مدرنیسم محصول رنسانس است و اومانیسم نیز در همین دوره پدید آمده است . از این رو می توان گفت اومانیسم -که بر انسان محوری تأکید می ورزد و آن را مستقل از خدا ووحی مطرح می سازد- روح اصلی مدرنیسم محسوب می گردد.

5-  تأکید برروش شناسی تجربی وحسی به جای روش شناسی فلسفی وقیاسی

6-  تأکید برمفاهیمی از قبیل طبیعت، پیشرفت وتجربه های مستقیم

7-  پوزیتویسم به عنوان متدلوژی مدرنیسم: پوزیتویسم نوعی عصیان در برابر متافزیک وفلسفه است و برخلاف  گرایش های دینی واخلاقی عَلَم برمی دارد.مطابق این دیدگاه خداوند جزو تاریخ ذهن انسان است ومذهب نیز عینیت بیرونی ندارد.

8-  فردگرایی( در اقتصاد)

9-  گذار از سنت به تجدد ( درجامعه شناسی)

10- ایجاد جامعه صنعتی(درفرهنگ)

11-  نخبه گرایی (در فلسفه)

12- رویکرد میکانیکی (درعلم)(2)

13- گسترش‌ و تأثیر علم‌ و فن‌ آوری

14- تحرک‌ بیشتر : با انقلاب‌ صنعتی‌، جامعه‌ از حالت ایستا بیرون آمده تحرک بیشتری یافت و از طریق شهرنشینی توسعه پیدا کرد.

15-  بروکراتیک‌ شدن‌ حکومت‌

16- تأکید بر فرد و بسط‌ مفهوم‌ آزادی‌

تعریف پست مدرنیسم

کلمه post   به معنای تداوم یک جریان می باشد و مدرنیسم چنانچه گفته شد یعنی نو. پس پست مدرنیسم یعنی تداوم جریان مدرنیسم.

در زبان فارسی این اصطلاح به فرانوگرایی، پسامدرنیسم و فرامدرنیسم و فرا تجددگرایی ترجمه شده است.فرهنگ علوم اجتماعی این معنا را برای پست مدرنیسم تأیید می کند.

اما در اصطلاح معانی متفاوتی دارد. از آن جایی که این اصطلاح در بسیاری از علوم کاربرد یافته ، لذا در هر علمی معنای خاصی پیدا نموده است. "اسکات لش" در کتاب "جامعه شناسی پست مدرنیسم" آن را یک مفهوم علمی- اجتماعی تعبیر می کند و محل نزاع در گفتمان های زیبا شناختی، اخلاقی و سیاسی می داند.

به هرصورت آن چه تمام این تعریف ها را مشترک می سازد این است که پست مدرنیسم جریان فکری است که برخلاف مدرنیسم سر بر می آورد و داد مخالفت سر می دهد.

به صورت کلی می توان گفت تعریف کامل از پست مدرنیسم تاکنون به وجود نیامده است؛ چرا که پست مدرنیسم به مرور زمان دچار تغییرات زیادی گردیده است وهیچ کس نمی تواند در مورد آن به قطعیت نظر دهد.

حوزه های کاربرد اصطلاح پست مدرنیسم

1- موسیقی (استاک هازن، هالى وى، لورى آندرسن و تردیسى)

2 - هنر (ماخ، راوشن برگ و باسیلنز)

3 - رمان (بارث، بالارد و داکترو)

4 - فیلم [فیلمهاى (The wdding) ,(wenther by) و [(Body Heat)

5 - عکاسى (شرمان، لوین، پرنیس)

6 - معمارى (خبگز، بولین)

7 - ادبیات (اسپانوس، حسن، فیلور)

8 - فلسفه (لیوتار، دریدا، بادریلارد و ریچارد رورتى)

9 - انسان شناسى (کلیفورد، مارکوزه و تایلر)

10 - جامعه شناسى (دنزین)

11- جغرافى (soja)

تفاوت های مدرنیسم و پست مدرنیسم

آن چه مدرنیسم و پست مدرنیسم را از هم جدا می سازد اصولی است که هریک از مدرنیسم وپست مدرنیسم برآن ها استوار می باشند لیکن در کل  این سه تز ذیل می باشد:

1ـ تز دگرگونی فرهنگی: مدرنیسم براین باور است که فرهنگ ها از هم دیگر متمایزند وهرجامعه فرهنگ خاص خود را دارد اما پست مدرنیسم مخالف این باور است وخود را فرایند ضد تمایز فرهنگی می خواند .

 2ـ تز نوع فرهنگی: مدرنیسم نوع فرهنگی را محصول فرماسیون فرهنگی گفتمانی می داند در حالی که پست مدرنیسم یک فرماسیون فرهنگی تصویری و نشانه ای است.
3-تز قشر بندی اجتماعی : مدرنیسم معتقد است که طبقات اجتماعی در حال زوال وظهور می باشند. طبقاتی که در گذشته بودند، در حال زوال قرار دارند وطبقات جدیدی جای آن ها را می گیرنداماپست مدرنیست هااین عقیده را مردود می شمارند و قایل به غیر تکاملی بودن جامعه اند.

پیشینۀ پست مدرنیسم

پست مدرنیسم عنوان مکتبی است که در اواخر دهۀ 1970 م مطرح گردید. بعضی از نویسندگان زمان پیدایش آن را دهۀ آخرقرن 19 و دهۀ آغازین قرن بیستم دانسته اند. این اصطلاح ابتدا درسال 1917 م  به وسیلۀ "توس رودلف پانویتس" فیلسوف آلمانی برای توصیف "هیچگرایی" به کار گرفته شد سپس در سال 1934 م در آثار منقد ادبی اسپانیایی "فدریکو اونیس" در اشاره به واکنش علیه مدرنیسم ادبی استعمال گردید. درسال 1939 م به وسیلۀ" برنارد ادینگزل" برای به رسمیت شناختن شکل مدرنیسم دنیوی و بازگشت به مذهب، وتوسط "آرنولد توین" برای ظهور جامعۀ توده یی به کار رفت. اما کاربرد این اصطلاح در فلسفه به دهه 80 برمی گردد. در سال 1975 م "چارلزجنکز" این اصطلاح را برای معماری به کاربرد که توسط "دنیل بل" در سال 1976 م مورد نقد قرار گرفت.

به هر ترتیب این اصطلاح در دهۀ اخیر 1960 تا 1970 به اوج شهرت رسید و کاربرد عام پیدا کرد و امروزه به عنوان یک مکتب فکری در همه حوزه های معرفتی ازقبیل موسیقی،  هنر، رمان فیلم ،عکاسى معمارى ، ادبیات ، فلسفه ، انسان شناسى ، جامعه شناسى  وجغرافى کاربرد دارد.

پست مدرنیسم ابتدا در حوزۀ هنر خصوصاً معماری شکل گرفت سپس به حوزه های دیگر از قبیل نقد ادبی، فیلم ، سینما، نقاشی ، سیاست، زبان، جامعه شناسی و...کشیده شد.

زمینه های شکل گیری پست مدرنیسم

بعد از  رنسانس‌ چندموج فکری به وجود آمد:

موج‌ اول‌: این موج  در قرن‌ هیجدهم‌ و با اختراع‌ ماشین‌ بخار توسط‌ "جیمز وات‌" و انقلاب‌ صنعتی‌ در انگلستان‌ آغاز شد و اندک اندک تأثیرات خود را برجای گذاشت .اومانیسم‌، لیبرالیسم‌ اولیه‌ و رهایی‌ از سنت‌  در همین زمان شکل گرفت.
موج‌ دوم‌: بعد از شکل گیری  لیبرالیسم‌ اولیه‌ ناهنجاری‌ها و بحران‌های‌ اجتماعی‌ زیادی به وجود آمد واین امر سبب شد تا جامعه به دو قطب غنی  وفقیر تقسیم گردد. برای نجات جامعه از این بحران، لیبرالیسم‌  توسعه یافته به لیبرالیسم‌ محدود و سازمان‌ یافته‌ تغییر موضع داد.ازآزادی‌ فردی‌ تا حدودی کاسته‌ شد و اقتدار دولت افزایش یافت.
موج‌ سوم‌: عکس العمل دو موج مذکور منتج به پدیدار شدن موج جدیدی به نام پست مدرنیسم گردید‌ . در این دوره برخلاف دورۀ قبل – که تجدد، دولت‌گرایی‌، ناسیونالیزم‌، هویت‌ ملی‌ و طبقاتی‌، لیبرالیسم محدود‌، قطعیت‌ در اندیشه‌ و اقتدار دولت‌ از ویژگی های آن به شمار می رفت-محدودیت ها و قطعیت ها از هم  می شکند  و پایه های اقتصادی وسیاسی ان از بین می رود. پراکندگی درهمه حوزهای روابط‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌، اقتدار دولت‌ و سیاست‌های‌ اقتصادی‌ و معرفت‌شناسی‌ و علم‌، گرایش‌ اساسی‌ به‌ سود تفرد، تنوع‌  وکثرت‌، رواج می یابد.

عوامل پیدایش پست مدرنیسم

"جمسون" عامل عمدۀ پیدایش مدرنیسم را در دو چیز می داند:

1 - از بین رفتن عمق و ضعفهاى نگرشى نسبت به تاریخ

2 - خمود عاطفى که در عصر پست مدرن اتفاق افتاد.

  ویژگی های پست مدرنیسم

دربارۀ ویژگی های پست مدرنیسم اتفاق نظری وجود ندارد. برخی ویژگی های زیر را برای پست مدرن برشمرده اند:

1-  نفی دولت :پست مدرنیسم دولت را به عنوان نمادی از هویت ملی قبول ندارد.

2-  نسبیت اخلاق: این مکتب برنسبی بودن اخلاق تأکید می ورزد.

3-  مخالفت بارشد اقتصاد: رشد اقتصاد را باعث ویرانی محیط زیست می داند وبا آن- در صورتی که موجبات ویرانی محیط زیست را بار آورد -مخالف است.

4-  مخالفت با فرهنگ های مسلط: پست مدرنیسم حل شدن خرده فرهنگ ها را در فرهنگ مسلط قابل قبول نمی داند.

5-  رد نژاد پرستی

6-  مخالفت با نظارت بروکراتیک برتولید

7-  ردعقلگرایی وروشنگری

8-  اعتقاد به پایان یافتن مبارزه طبقه کارگر علیه سرمایه داری

9-     اعتقاد به گوناگونی سرنوشت: به جای همسانی در سرشت وسرنوشت بشر به تفاوت وگوناگونی تکیه می ورزد.

10-  ضدیت با اندیشه های روشنگری: از قبیل ساخت گرایی، عقل گرایی، روایت های بزرگ از تاریخ وتصویر های بزرگ از زندگی اجتماعی

11-  متغیر بودن هدف های سیاسی

12- ضدیت باهرگونه پارادایم معرفتی

13- ترکیب عامدانه سبک ها و قراردادها و سنت های پیشین (3)

14- دفاع از پراکندگی وفقدان انسجام

15- عدم تفسیر قاطع از جهان : به باور پست مدرن  ها هیچ باورقطعی از جهان نمی توان به دست داد وهیچ مرزمشخصی برای تفسیر جهان وجود ندارد.

بعضی از نویسندگان خصوصیات پست مدرنیسم را این گونه ذکر کرده اند:

1 - در روانشناسى منکر فاعل عاقل و منطقى

2 - نفى دولت به عنوان سمبل هویت ملى

3 - نفى ساختارهاى حزب و اعمال سیاسى آنها؛ به عنوان کانالهاى یگانگى و تصورات جمعى

4 - ترفیع و ترویج نسبى بودن اخلاقیات

5 - مخالفت با قدرت یا بى اساسى دولت متمرکز

6 - مخالفت با رشد اقتصادى به بهاى ویرانى محیط زیست

7 - مخالفت با حل شدن خرده فرهنگها در فرهنگى مسلط

8 - مخالفت با نژاد پرستى

9 - مخالفت با نظارت بوروکراتیک بر تولید

10 - زیر سؤال بردن همه برداشتهاى اساسى مورد قبول اجتماع؛

11 - شک نسبت به عقل انسان و رد عقلگرایى و طغیان همه جانبه علیه روشنگرى

12 - مخالف برنامه ریزى سنجیده و متمرکز با تکیه بر متخصصان

13 - به رسمیت شناختن نسبیت گرایى (relativism)

14 - اعتقاد به پایان یافتن مبارزه طبقه کارگر و مستحیل شدن آن در دل نظام سرمایه دارى

15 - اعلام ورود به یک دوره جدید فراتاریخى(4)

حسین بشریه در مقاله خود در مجله نقد و نظر( ش 10 - 11، ص 359 )راجع به ویژگی های پست مدرنیسم چنین می نویسد:

" مواضع‌ اصلی‌ تفکر و جهان‌ بینی‌ پسامدرنیسم‌ عبارت‌ است‌ از: نفی‌ مواضع‌ استعلایی‌ در اندیشة‌، نفی‌ نظریة‌ بازتاب‌ در معرفت‌شناسی‌، نفی‌ تمایزهای‌ به‌ ظاهر بنیادی‌ در اندیشة‌ انسان‌، نفی‌ او صاف‌ ذاتی‌ انسان‌ به‌ شیوۀ عقل‌ گرایی‌ دکارتی‌، نفی‌ هرگونه‌ قطعیت‌ و به‌ طور کلی‌ انکار امکان‌ دستیابی‌ به‌ هرگونه‌ حقیقت‌، منکر امکان‌ نمایش‌ واقعیت‌، منکر قطعیت‌های‌ اخلاقی‌، تکثر گرایی‌ و عدم‌ امکان‌ دستیابی‌ به‌ تصویری‌ از جهان‌ واقع‌ با معیارهای‌ معتبر."(5)
همچنان وی به نقل از "مایکل‌ پل‌ گالاگهر"، عضو شورای‌ پاپ‌ در امور فرهنگی،‌ خصایص پسامدرنیسم را چنین بیان می کند:

"1ـ بی‌ اعتمادی‌ عمیق‌ نسبت‌ به‌ عظمت‌ و حرمت‌ نفس‌ انسان‌؛
2ـ نشستن‌ گرایش‌ غیر عقلانی‌ نوین‌ به‌ جای‌ عقل‌ گرایی‌ مفرط‌ تجدد که‌ در آن‌ انسان‌ اندیشه‌ ورز تبدیل‌ به‌ انسان‌ احساس‌ محور می‌شود.
3ـ رها کردن‌ مفهوم‌ آزادی‌ تجدد در بینش‌ اجتماعی‌ و سیاسی‌ و جایگزین‌ کردن‌ آن‌ با آزادی‌ خودستایانة‌ (ناشی‌ از) روابط‌ گسیخته.
4ـ به‌ همین‌ شیوه‌،، از دست‌ رفتن‌ هرگونه‌ اهتمامی‌ به‌ ساختن‌ آیندة‌ تاریخ‌ و نشستن‌ جهانی‌ (آکنده‌) از تصاویر پریشان‌ و ارتباطات‌ آنی‌ و لحظه‌ای‌ به‌ جای‌ آن‌.
5ـ این‌ که‌ اگر تجدد منبع‌ اشکال‌ چندگانه‌ الحاد بود، صبغة‌ غالب‌ پسا تجدد آمیزه‌ای‌ است‌ متناقض‌ نما از بی‌ تفاوتی‌ دینی‌ و تجربة‌ شبه‌ دینی‌."(6)

دکتر حاتم قادری ویژگی های پست مدرنیسم را از قول جنکز این گونه برمی شمارد:

"سبک ناآگاهانه/ ابهام سبک، واقع گرایانه/مردم پسند وکثرت گرا، منتاسب بدون انسجام/ شکل نشانه ای، سرمایه داری متأخر/ سنت هاوگزینش، هنرمند سرکوب شده/ هنرمند-مشتری، حرفه ای، نخبه گرا/ نخبه گرا ومشارکتی، کلیت گرا/ اندک اندک و سرانجام معمار مهیا کنندۀ خدمات در تقابل با معمار به عنوان نماینده وعضو فعال."(7)

همچنان وی از قول کنت تامپسون مهم ترین ویژگی های پست مدرنیسم را این چنین جمع بندی می کند:

1-تأکید برسبک های افرادی(در معماری)

2-مخالفت با وحدت وهمگرایی و تأکید بر انشعاب، چندگانگی وعدم تداوم

3-نقد فراروایت ها، فرازبان ها، فراتیوری ها

4- رد امپریالیسم روشنگرانه واولویت های سیاسی با قرائت های خاص لیبرالیستی یا مارکسیستی، تأکید بر چندگانگی، ادارۀ محلی ومحور قراردادن اقلیت ها همچون سیاهان، زنان وگروهای مذهبی

5- ساخت شکنی زبان (8)

برخورد های چندگانه نسبت به پست مدرنیسم درجهان سوم

پست مدرنیسم در جهان سوم جایگاه اصلی وذاتی خود را بازنیافته است وهنوز باچالش های بزرگی مواجه است. در کشورهای مذهبی مانند هند، پاکستان، بنگلادش و ایران با خواستگاه صوفیانه همراه می باشد؛ مثلاً نوعی موسیقیی که در این کشور ها از جاذبیت برخوردار می باشد موسیقیی است که با موسیقی الکترونیکی عصر حاضر زیاد همخوانی ندارد. "ریچارد آپیگنانزی" می گوید:

"در هیچ جایی از جهان سوم، پست مدرنیسم به  اندازه آمریکای لاتین مورد اعتراض و مجادله قرار نگرفته است. احیای  دینی در امریکای لاتین، هند و دنیای اسلام نیز واکنشی در مقابل پست مدرنیسم است. فارغ از جهت گیری سیاسی‌‌اش پست مدرنیسم علاقه خود را به دو رگه زدایی، نسبت گرایی، لذت گرایی زیبا شناختی، مخالفت‌‌ با ذات شناسی و طرد روایت کلان نشان داده است. سیاست راست گرایانه و اصول گرایی مذهبی وارد شده از ایالات متحده، در امریکای لاتین لطمات عظیمی را به طبقه کارگر و فقیر جامعه وارد آورده است. پست مدرنیسم در آسیای جنوب شرقی شکل منحصر به فردی دارد. در آنجا این فرض پست مدرن که واقعیت و شباهت تصنعی، غیر قابل تفکیک از یکدیگرند وسیله‌‌‌ای در جهت حمایت فرهنگ و اقتصاد پر رونق گردیده است که بر پایه جعل و بدل سازی استوار است."(9)

پست مدرنیسم ورویکرد های مختلف

1-     برخی آن را نوعی فرار از الهیات ومیتافزیک می دانند.

2-     برخی آن را تلاشی از سوی روشنفکران چپی برای نابود ساختن  تمدن غربی می داند.

3-     به نظر عده ای، نوعی برچسپی است بر تعدادی از مبهم نویسان کودن

4-     "نیچه‌"، "میشل‌ فوکو" و "لیوتار" پست‌ مدرنیسم‌، را  به‌ معنای‌ گسست‌ از مدرنیته‌  دانسته اند‌.

5-    "هابرماس‌" و "جیمسن" پست‌ مدرنیسم‌ را به‌ معنای‌ مدرنیتة‌ متأخر و یا ادامة‌ منطقی‌ مدرنیسم‌ و تکمیل‌ پروژة‌ ناتمام‌ آن‌ شمرده است.

6-    "زیگمونت بوست" به یک دیدگاه معتدل تری اشاره دارد. به نظر وی  پست مدرنیسم" نه جنبه ویرانگری و طرد کنندگی دارد و نه جنبه تکاملی و تثبیت کنندگی" بلکه نوعی احیای مدرنیسم است.

هستی شناسی ومعرفت شناسی پست مدرنیسم

1-    نقد خرد:

 پست مدرنیسم براین باور پای می فشارد که دوران زمام عقل سپری شده است. دیگر به عقل اعتمادی نیست. عقل که در دوره مدرن مطلق باوری را در دل خود می پروراند  و ادعای فراگیری وجهانگستری داشت، دیگر نمی تواند جایگاهی داشته باشد.

"لیوتار" می‌نویسد:

" خرد «راوی اعظم» یا راوی اصلی در عصر مدرنیسم بوده است و اکنون تک‌گویی این راوی به پایان رسیده است و پسا مدرنیسم در واقع به معنای خلاص شدن از زیر بار راوی و روایت تک‌گویی می‌باشد؛ اکنون می‌توانیم به راحتی دریابیم که نه فقط خردباوری دوره‌های گذشته، بل خرد تنها یکی از راویان بوده، تازه چندان هم روایتگر خوبی نبوده است. شاید برای کسانی، در لحظاتی، چیز های خوبی روایت کرده باشد. اما به هر حال یکی بوده میان دیگران، هر چند مقتدرتر (یعنی توجیه کنندۀ بهتر اقتدار) بوده است، پس او را یگانه راوی معرفی کردند" (10)

2- گفتمان:

گفتمان دارای معنای متعدد است . هرکس از آن تعبیری ارایه کرده است. گفتمانی که مقصود "فوکو" می باشد تمام جنبه ها، نهاد ها، رشته ها و زبان ها را در بر می گیرد.  به نظر وی گفتمان‌ها "نظام‌هایی کنترل شده برای تولید دانش" می باشند. به باور فوکو گفتمان ها در همه جا می باشند. نمی توان آن ها را از جامعه وزندگی اجتماعی جدا کرد.
3- سوژه:
سابقه سوژه به دوره رنسانس بر می گردد. یعنی وقتی که آگاهی فردی به عنوان کارگزار مستقل ،آزاد، صاحب اراده و منبع معنا در نظر گرفته شد.
از ایده سوژه تعبیرات مختلفی صورت گرفته است. برای آن نمی توان معنای واحدی را در نظر گرفت. فوکو سوژه را صرفاً به معنای یک شخص خود آگاه نمی داند بلکه آن را واقعیتی مشخصاَ اجتماعی قلمداد می کند. "کاجاسیلورمن" در کتاب "سوژه علم نشانه شناسی" ایده سوژه را یک امر مسلم فرض کرده و آن را موجود مستقل وثابت دارای ماهیت انسانی دانسته است؛ به گونه ای که هیچ گاه تابع شرایط تاریخی وفرهنگی قرار نمی گیرد.
پست مدرنیسم وجهانی شدن
"دیوید هاروی" یکی از مشهور ترین جغرافیدانان معاصر جهان است. او در سال 1960 کتاب تبیین جغرافیا را نوشت. این کتاب اولین اثر علمی در این زمینه خوانده شده است. کتاب دیگر او "وضعیت پست مدرینته" است که در سال 1945  منتشر شد. او در این اثر خود در باره جهانی شدن وپست مدرنیته پرداخته است ورابطه این دو را به بحث گرفته است. به نظر هاروی جهانی شدن یعنی فشردگی زمان وفضا. به نظر وی فرق دوران مدرن وسنتی به وسیله بازسازی مفهوم زمان وفضا امکان پذیر است. در زندگی سنتی ما با فضا ها وزمان های محدودی رو به رو بودیم و هرگونه فعالیت ما در چوکات همین محدودیت تفسیر می شد اما در شرایط جدید ما در جهان کوچک ومستقل ونامحدود زندگی می کنیم. به نظر هاروی شدید ترین دوران فشردگی زمان – فضا در دوهه اخیر می باشد. در این دوره پیشرفت تعجب آور فناوری ارتباط، زمان وفضا را بسیار کوچک ساخته است. به عقیده او پست مدرنیسم همان شکل تراکم یافته وفشردگی شدت یافته زمان وفضا می باشد. ویژگی فرهنگی پست مدرنیسم وجود ناپایداری واندیشه های سطحی به جای معانی عمیق ، کثرت گرا وپراکندگی به جای فراروایت های عقل وپیشرفت است.
خلاصه این که پست مدرنیسم درحقیقت شکل جدید سرمایه داری است. به نحوی که تولید فرهنگی به شکل فزاینده ای جذب تولید کالا می شود.
نظریه پردازان پست مدرنیسم

1- لیوتار:

زندگی لیوتار:

 لیوتار از تأثیرگذار ترین اندیشمندان پست مدرنیسم محسوب می گردد. وی در سال 1924 م در شهر ورسای فرانسه متولد گردید و در پاریس درس خواند و فلسفه وادبیات را در دانشگاه سوربن به اتمام رسانید.بعد از فراغت در الجزایر مشغول تدریس فلسفه شد. او دکترای ادبیات خود را در یافت نمود وسپس در جریان جنگ های آزادیبخش به عنوان داوطلب کمک های  اولیه کار کرد. او با نوشتن کتاب "وضعیت پست مدرنیسم: گزارشی در باره دانش" (1979 م) شهرت زیادی یافت. به عقیدۀ بسیاری از صاحب نظران این کتاب آغاز گر جنبش پست مدرنیسم می باشد.

اندیشه های لیوتار:

1-بی باوری به فراروایت: یکی از اندیشه های مهم لیوتار ازمیان رفتن فراروایت هاست. لیوتار پست مدرن را با همین ایده تعریف می کند . اومعتقد است که زمان باور به فراروایت از میان رفته است.ماهیت وموقعیت دانش تغییر یافته است. ما در عصری زندگی می کنیم که فناوری اطلاعات، برجهان حکومت می کند. این فناوری بسیاری از ارزش های عقلگرایانه را از بین می برد. چرا که فراروایت ها برای توجیه ارزش های عقلانی به وجود آمده بود ودیگر کاربرد خود را از دست داده است. به عقیدۀ لیوتار این توجیهات دیگر با منطق جدید سرساز گاری ندارد. چه این که در منطق جدید تنوع سبک های زندگی اجتماعی انسان هرگونه فراروایت را در هم می شکند وبی باور می سازد.

2-به پایان رسیدن عصر ساخت تیوری یا تیوری کلان در باب سیاست وجامعه

3-عدم دسترسی به یک تیوری مطلق گرای اخلاقی وارزشی

4-شکاکیت اخلاقی نهایتا به یک جهان اعتباری واعتبارگرای ختم خواهد شد

5-خصوصی وشخصی کردن معنا

2- ژان بودریا:

به نظر بودریا فرهنگ معاصر فرهنگ نشانه هاست. ما در جهانی زندگی می کنیم که همه چیز آن را نشانه ها تشکیل می دهند. اطراف مان را نشانه ها گرفته اند. زندگی  ما به وسیله دلالت هابه پیش می رود. این دلالت ها واقعیت عینی ندارند بلکه خود برداشتی است که ما از واقعیت ها داریم. نشانه ها فقط واقعیت ها را توضیح می دهند.

3- ریچارد روتی

روتی اندیشه فرهنگ فرافلسفی را مطرح می کند وباورمند است که برای نجات از پرسش های فلسفی باید به فرهنگ فرافلسفی ایمان آورد. پست مدرنیسمی که روتی به آن باور دارد پست مدرنیسم کلیت نگر، ساخت ایدیولوژیک ووضعیت تعین یافته است. درحقیقت گفته های روتی چیزی است مخالف برداشت های معماران پست مدرنیست.

4- دانیل بل :وی معتقد است که قدرت دانش وفرهنگ در جامعه معاصر به صورت فزاینده ای در حال رشد می باشد.

5- فردریک جیمسون: وی پست مدرنیسم را به منزلۀ منطق فرهنگی سرمایه داری متأخر تعریف می کند.

6- اسکات لش:اندیشه اصلی اسکات لش را تفاوت زدایی تشکیل می دهد.

7- فوکو: اوبرخلاف این  عقیده است که حقایق اخلاقی وجود دارد که انسان باید آن ها را کشف کند. وی می گوید: "حقیقت هرآن چیزی است که در خدمت قدرت است.وحقیقت را در واقع قدرت می سازد."(11)

همچنان فوکو عقیده دارد که هیچ فراروایتی وجود ندارد( مانند مجموعه مفاهیمی نظیر عدالت، مردم، خیرمشترک ...)

نقد پست مدرنیسم

هابرماس یکی مشهورترین چهره هایی است که مدرنیته را یک پروژۀ ناتمام می خواند. او بااین که مانند پست مدرنیست ها با علم پوزیتیوستی (اثباتی) مخالف است لیکن در مسألۀ نسبیت گرایی با پست مدرنیست ها نیز مخالفت می ورزد." وی نقد از عقلانیت را همچون کشف وتوجه به ظرفیت های دیگر عقل مورد توجه قرار می دهد و به این اعتبار، نقد عقلانیت را برای تحقق آن چه نقشۀ نا تمام مدرنیته می نامد مورد استفاده قرار می دهد. هابرماس در نظریۀ عقل ارتباطی معتقد است که می توان طرح ن ا تمام مدرنیته را به یک گفتمان معتبر و فراگیر تبدیل ساخت؛ یعنی همان چیزی که مورد انکار اندیشمندان پست مدرن است."(12)

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد