تراختور بلاگ

مغز انسان

تکامل مغز در مهره داران
در ماهیهای اولیه و دوزیستان ، نخاع و مغز در یک راستا قرار دارند. ولی در سایر مهره داران بویژه در پستانداران بین مغز و نخاع یک خمیدگی پدید آمده است که در پستانداران عالی به 90 درجه می‌رسد. این خمیدگی ناشی از حجم زیاد نیمکره‌های مخ است. حجم مغز بویژه نیمکره‌های مخ در مهره داران اولیه رشد اندکی دارد. ولی در مهره داران عالی وسعت زیادی دارد.
دستگاه عصبی مرکزی قسمتی از دستگاه عصبی است که در درون محفظه‌ای استخوانی به نام استخوان جمجمه و ستون فقرات قرار گرفته است و شامل مغز و نخاع می‌باشد. از نظر ساختمانی در سیستم اعصاب مرکزی دو قسمت به نامهای ماده سفید و ماده خاکستری قابل تشخیص می‌باشد. مغز شامل قسمتهای متنوعی است که هر کدام از آنها در عین حال که با یکدیگر در ارتباط هستند کارهای متفاوتی را انجام می‌دهند.

سطح نیمکره‌های مخ در مهره داران اولیه تا پستانداران اولیه صاف ، ولی در پستانداران عالی بویژه انسان چین خوردگی فراوان دارد. مغز آدمی بزرگترین مغزها نیست اما وزن آن نسبت به جثه آدمی بیشترین است و با در نظر گرفتن سایر شرایط بهترین مغز است. مغز مهره داران در دوران جنینی دارای سه قسمت اولیه به نامهای مغز پیشین ، مغز میانی و مغز تحتانی است. از این قسمتها بتدریج بخشهای مختلف مغز پدید می‌آیند.

ساختار مغز
مغز در داخل استخوان جمجمه و نخاع در داخل ستون فقرات جای گرفته‌ است. سه پرده که در مجموع مننژ نامیده می‌شوند، مغز و نخاع را از اطراف محافظت می‌کنند.

پرده داخلی : پرده داخلی چسبیده به مغز و نخاع بوده و کار تغذیه بافت عصبی را انجام می‌دهد.
پرده میانی : پرده میانی عنکبوتیه نام دارد که به پرده خارجی چسبیده و از پرده داخلی کم و بیش فاصله دارد.
پرده خارجی : از بافت پیوندی محکم تشکیل شده و به استخوانهای محافظ چسبیده است.
در فاصله بین عنکبوتیه و پرده داخلی مایع شفافی قرار گرفته است که از ترشحات رگهای خونی است. این مایع را مایع مغزی-نخاعی می‌گویند و کار آن محافظت از بافت عصبی است.

مخ
مخ بزرگترین قسمت مغز است و دارای دو نیمکره است که توسط رشته‌های عصبی محکم و سفید رنگی بهم متصلند و ارتباط دو نیمکره نیز از طریق همین رشته‌های عصبی صورت می‌گیرد. قسمت سطحی مخ ، خاکستری رنگ است و قشر مخ نامیده می‌شود. قشر مخ در انسان به علت وسعت زیاد خود و جای گرفتن در فضای محدود حالت چین خورده دارد. در زیر قشر مخ ماده سفید رنگی وجو دارد که از اجتماع رشته‌های عصبی میلین دار تشکیل شده است و این رشته همان دنباله‌های نورونهایی هستند که در قشر خاکستری با سایر قسمتهای دستگاه عصبی قرار دارند.

علاوه بر قشر مخ چند هسته خاکستری در بخش سفید آن وجود دارد که مهمترین آنها غده تالاموس و غده هیپوتالاموس است. هر قسمت از قشر خاکستری کار ویژه‌ای انجام می‌دهد. مراکز مربوط به دریافت و تفسیر اطلاعات رسیده از اندامهای حسی مختلف مانند چشم و گوش و پوست در این قسمت است. قسمتی از قشر خاکستری مرکز حرکات ارادی است. مخ مرکز احساسات ، فکر کردن و حافظه است. نیمکره چپ مخ حرکات طرف راست و نیمکره چپ بدن حرکات طرف راست بدن را کنترل می‌کنند. هر نیمکره کارهای ویژه‌ای را نیز انجام می‌دهد.

نیمکره چپ در زبان آموزی ، یادگیری ، تفکر ریاضی و منطق ، تخصص دارد. نیمکره راست انجام دادن کارهای ظریف هنری ، موسیقی را کنترل می‌کند. تالاموسها مرکز تقویت پیامهای حسی مانند چشم ، درد و ترس هستند و پیامهای حسی را قبل از اینکه به قشر مخ برسند تقویت می‌کنند. هیپوتالاموس مرکز تنظیم اعمال مختلفی از جمله گرسنگی ، تشنگی ، خواب و بیداری و دمای بدن است.

مخچه
مخچه قسمتی از مغز است که در پشت و زیر مخ قرار دارد. مخچه دارای دو نیمکره است، اما چین خوردگیهای سطحی آن کم عمق تر و منظم تر است. قسمت سطحی مخچه را ماده خاکستری پوشانده است. مخچه بوسیله دسته تارهای عصبی به بقیه قسمتهای دستگاه عصبی مربوط است. مخچه در کار کنترل فعالیتهای ماهیچه‌ای به مخ کمک می‌کند.

مخچه پیامهای حرکتی را قبل از اینکه به اندامها بروند تقویت می‌کند. در نتیجه حرکات نرمتری از بدن سر می‌زند. حفظ تعادل بدن نیز به عهده مخچه است. برای اینکار چشمها و گوش داخلی وضعیت بدن را به مخچه خبر می‌دهند و مخچه ، ماهیچه‌ها را طوری کنترل می‌کند، که تعادل برقرار بماند. در مجموع کارهایی که مخچه انجام می‌دهد همگی غیر ارادی هستند.

بصل النخاع
بصل‌النخاع پایین ترین مرکز عصبی واقع در استخوان جمجمه است. انتهای بصل‌النخاع به نخاع مربوط است. بیشتر بصل‌النخاع از ماده سفید و رشته اعصابی تشکیل شده است که میان نخاع و مغز قرار دارد. بصل‌النخاع فعالیت اندامهای داخلی بدن مانند قلب ، ششها و اندامهای گوارشی را اداره می‌کند. به همین دلیل یکی از مهمترین اجزای مغز است و آسیب وارده به آن مرگ را به دنبال دارد. مغز 12 جفت عصب دارد. این اعصاب با اندامهای مهمی ارتباط دارند.

بطنهای مغزی
در جریان تکامل مغز از لوله عصبی جنینی ، حفره مرکزی لوله عصبی در 4 ناحیه متسع شده و بطنهای مغزی را بوجود می‌آورد. بطنهای مغزی عبارتند از: بطنهای جانبی شامل دو بطن و هر کدام در یکی از نیمکره‌های مغزی ، بطن سوم در ناحیه تالاموس و بطن چهارم در محل بصل‌النخاع و پل مغزی.

مایع مغزی-نخاعی
سیستم عصبی مرکزی در درون مایعی به نام مایع مغزی-نخاعی قرار گرفته که این مایع هم به عنوان ضربه‌گیر سیستم عصبی مرکزی را در مقابل ضربات مکانیکی حفظ می‌کند و هم برای فعالیتهای متابولیکی آن ضروری است. حجم این مایع که از رگهای خونی بافت مغز منشا می‌گیرد بین 150 - 80 میلی‌لیتر متغیر است.عدم باز جذب این مایع و تجمع آن در بطنهای مغزی منجر به شرایطی به نام هیدروسفالی می‌گردد که می‌تواند باعث آسیب پارانشیم مغز گردد.

بیماریهای مغزی
عامل بیماریهای عفونی مراکز عصبی ، باکتریها ، ویروسها و یا موجودات زنده میکروسکوپی دیگرند. در بعضی از این بیماریها مراکز عصبی خونی می‌شوند و در برخی دیگر سموم میکروبها که در جای دیگر بدن مستقر می‌شوند، به مراکز عصبی می‌رسند و آنها را دچار مشکل می‌کنند.

فلج اطفال یا پلیومیلیت
عامل این بیماری نوعی ویروس است که از طریق غذا و آبی که به مدفوع شخص بیمار آلوده باشند، به شخص سالم سرایت می‌کند. ویروس به نخاع می‌رسد و در آنجا به جسم سلولی نورونهای حرکتی آسیب کلی می‌رساند، و ماهیچه‌های تحت کنترل آنها فلج می‌شوند. با استفاده از واکسن می‌توان به راحتی از ابتلا به این بیماری جلوگیری کرد.

مننژیت مغزی
در اثر عفونت پرده‌های مننژ مغز یا نخاع حاصل می‌شود. انواعی از باکتریها باعث این بیماری می‌شوند. یک نوع از این باکتریها به نام مننگوکوک است. علایم بیماری مننژیت به طور ناگهانی بروز می‌کند. حرارت بدن دردناک می‌شود. مننژیت بیماری خطرناکی است و در صورت تاخیر در معالجه باعث مرگ می‌شود.

آنسفالیت
آنسفالیت یک بیماری ویروسی است. ویروس در بخشهای خاکستری مغز مانند بصل‌النخاع و مغز میانی جایگزین می‌شود. ویروسهای سرخک و اوریون نیز ممکن است به مغز برسند و آنسفالیت ایجاد کنند. آنسفالیت ممکن است حاد یا مزمن باشد. در حالت حاد سردرد ، حالت خواب آلودگی در روز و دوبینی عارض می‌شود.

بیماری هاری
میکروب این بیماری نوعی ویروس است که با گاز گرفتن سگ و یا گربه وارد بدن آدمی می‌شود. از زمان گاز گرفتن تا بروز بیماری 15 روز تا دو ماه طول می‌کشد.

 

مغز از قسمت های زیر درست شده است :


1- نیم کره های مغز

2- تالاموس و عقده های عصبی قاعده ای

3- مغز میانی

4- پل دماغی

5- مخچه

6- بصل النخاع


نیم کره های مغز
نیم کره های مغز دو عدد بوده که از نظر نردبان تکاملی جدیدترین قسمت مغز می باشند. آنها هدیه اصلی خداوند به انسان بوده و تکامل آن از پستانداران از حدود پنجاه میلیون سال پیش شروع شده و در انسان نماهائی مانند « استرالوپیتکوس» به اوج خود رسید (2 میلیون سال پیش ) .

اختصاصی ترین صفت تکاملی ازدیاد تعداد یاخته های عصبی بوده که پیشرفت شایان آن را در « هموهابیلیس» و « هموارکتوس » می توان مشاهده کرد. دوران طلائی بزرگ شدن مغز در « نئاندرتال » « و هموساپینس» (حدود یکصد هزارسال پیش ) آغاز و به انسان ختم می شود.

بدون نیمکره های مخ، انسان جاندار بی شعوری بیش نیست. تکوین شعور انسان عبارت بوده است از ازدیاد یاخته ها ( نتیجتاً اضافه شدن وزن مغز ) و ارتباطات آنها با یکدیگر برای بهتر شدن قدرت پردازش اطلاعات محیطی و درونی . در « مرگ مغزی » این قدرت از بین میرود چون کل ساختار مغز مضمحل می شود. در درون نیمکره ها حفره هایی پر از مایع نخاعی و جود دارند که بطن ها نامیده می شوند . دو نیمکره توسط جسم پینه ای به هم متصل می باشند که در حقیقت ارتباط اصلی نرونهای دو نیمکره با هم می باشند.
تشریح مغز



قسمت های مختلف تشکیل دهنده نیمکره ها شامل قسمت های زیر است :

1- لوب پیشانی

2- لوب آهیانه ای

3- لوب پس سری

4- لوب گیجگاهی

5- لوب حاشیه ای

لوب پیشانی

لوب پیشانی مهمترین قسمت تکامل یافته مغز است. مخصوصاً در انسان و انسان نماها این قسمت فوق العاده وسعت پیدا کرده است. قسمت های خلفی لوب پیشانی ویژه فرمانهای حرکتی بوده و از هم گسیختگی نسج این قسمت باعث از کار افتادگی یک اندام می شود. تحریک هر قسمت از اندامها و سر بر روی مکان مخصوصی از این نوار باریک وجود دارد، قسمتی از این ناحیه، که بین دو نیمکره وجود دارد، مختص حرکات اندامهای تحتانی می باشد. درقسمت قدامی ناحیه حرکتی سرو دست مرکز کنترل حرکات چشم وجود دارد.

در نیمکره چپ، مرکز حرکتی تکلم درلوب پیشانی می باشد. از هم پاشیدگی نسوج این ناحیه باعث گنگی شده و بیمار قادر به گفتار نیست. آنچه از لوب پیشانی باقی می ماند عبارتست از ناحیه ای که در جلو قرار داشته و مرکز شعور ، منطق، تفکر و تا حدودی حافظه است. از بین رفتن این قسمت از مغز در دو طرف منجر به کم اهمیت دادن اصول اخلاقی شده و تصمیمات بیمار انفعالی می گردد. اگر آسیب بسیار شدید باشد خلاقیت حرکات از بین رفته و ممکن است با حالت اغماء اشتباه شود. یکی از راههای درمان امراض روانی، در ابتدای سده حاضر، عبارت بود از تخریب دو طرفه قسمتهای عمقی لوب های پیشانی و تبدیل بیمار به فردی که از نظر اجتماعی بیشتر قابل تحمل باشد. متأسفانه اثرات سوء این عمل جراحی باعث شد که بعداً کمتر مورد استفاده قرار گیرد.
لوب آهیانه ای

وظایف لوب های آهیانه ای در طرف راست و چپ تا حدودی با هم فرق می کنند. علاوه بر تشخیص محل درد ، گرما، لمس و محسوسات عمقی در باریکه پشت شیار مرکزی، لب آهیانه ای در طرف راست بینش فضائی را در شخص بوجود می آورد. عوارض عمقی لوب طرف راست منجر به از دست دادن جهت یابی فضائی فرد گشته و طرف چپ بدن را در کارهای روزمره فراموش می کند. به حوزه بینائی چپ توجه نکرده و مثلاً ریش خود را در طرف چپ نمی تراشد، چنین شخصی ردیابی فضائی خود را از دست می دهد. شدت عارضه در بعضی بحدی است که بیمار عضوی در طرف چپ بدن خود را از یاد می برد و فکر می کند مربوط به شخص دیگری است. لب آهیانه ای در طرف چپ علاوه بر جهت یابی فضائی و محسوسات طرف راست، وظیفه تکلم را نیز بعهده دارد. اختلال در ریاضیات، محاسبه، تشخیص راست و چپ بدن، خواندن و نوشتن و تکلم پس از آسیب رسیدن به لوب آهیانه چپ دیده می شود.

لوب پس سری

لوب پس سری مسئولیت بینائی را عهده دار بوده و آسیب رسیدن به این ناحیه شخص را بطور کامل یا نافص نابینا می کند. یکی از بهترین محسوسات محیطی که به وسیله آن مکانیسم پردازش اطلاعات در مغز به وسیله فیزلوژیست هائی مثل « هوبل » و « ویسل » در دانشگاه هاروارد برملا گشته عبارت است از « حس بینائی » این دو دانشمند به طور سیستماتیک پردازش اطلاعات را از شبکیه تا لوب پس سری دنبال کردند. کار اصلی این پژوهشگران عبارت بود از ثبت تحریک پذیری سلول های شبکیه، ایستگاه زانوئی و قشر خاکستری مخ ( سلول های ساده، پیچیده و فوق پیچیده ) در مناطق به اصطلاح 17 و 18 و19 « برودمن » لازم به یادآوری است که « برودمن» پژوهشگری بود که سطح مغز را از 1 تا 52 منطقه بر حسب انواع یاخته های قشر خاکستری طبقه بندی کرد. مثلاً منطقة 46 ویژه حافظه بوده و 44 بیان تکلم را به عهده دارد. « هوبل و ویسل» دریافتند که به ترتیب که اطلاعات از یک ایستگاه به ایستگاه دیگری منتقل می شده پیچیده تر و به حقیقت نزدیک تر می شود . مثلاً سلول های شبکیه و ایستگاه زانوئی فقط به بک نقطه نورانی پاسخ داده، درحالی که سلول های ساده کورتکس بینائی تنها به یک نوار نورانی با محور خاص پاسخ می دهند. می توان تصور کرد که این نوار از تعدادی نقطه نورانی درست شده است. بنابر این، سلول های ساده قشر خاکستری نسبت به یک نقطه نورانی بی تفاوتند. به همین ترتیب که جلو برویم مشاهده می شود که سلولهای پیچیده کورتکس توسط یک لبه نورانی تحریک می شوند که محور مشخصی داشته ولی محل آن مهم نیست. بهترین، تحریک برای یک سلول فوق پیچیده یک گوشه است. با در نظر گرفتن بحث بالا، هر چقدر از منطقة 17 به طرف منطقه 19 می رویم وظیفه سلول ها پیچیده تر شده به تحریکی نوین پاسخ می دهند. این موضوع در تشخیص فاصله و رنگها بسیار صادق است.

لوب گیجگاهی

این لوب در طرف راست نقش مهمی از نظر هنر تشخیص رنگها و جوانب مختلف دستگاههای موسیقی داشته و در طرف چپ تأثیر مهم آن درتکلم انسان است. درک صداهای شنیده شده و پردازش دستوری گفتار و آماده کردن پاسخ شایسته، به وسیله لوب آهیانه چپ صورت می گیرد. آسیب رسیدن به لوب گیجگاهی گاهی باعث از بین رفتن توانائی نامگذاری افراد و اشیاء می شود. همچنین لوب های گیجگاهی راست و چپ با هم نقش مهمی در فعال نگهداشتن حافظه دارند.
دروازه اصلی ورود اطلاعات محیطی به مغز و ثبت آنها در گرو سلامتی لوب گیجگاهی است.

به نظر می رسد که « هیپوکامپ» این ناحیه همگام با قسمت های دیگر لوب حاشیه ای نقش کلیدی در قبول یا رد اطلاعات داشته باشند. از این مکان است که اطلاعات منتشر شده از محسوسات محیطی به نقاط دیگر مغز مخصوصاً لوب های پیشانی می روند. بخش دیگری از فیبرهای آورنده اطلاعات به لوب گیجگاهی از ساقه مغز و هسته « مینرت» می باشد.

از بین رفتن « هیپوکامپ » منجر به عدم توانائی انسان در تثبیت حافظه شده و شخص قدرت انتقال اطلاعات رابه سایر نقاط مغز از دست می دهد.

اگر انسانی هر دو لوب گیجگاهی مخصوصاً دو « هیپوکامپ » را از دست بدهد برای همیشه قدرت ثبت اطلاعات از محیط را برای یادآوری در دراز مدت از دست خواهد داد. در ام- آر- آی روبرو هر دو لوب گیجگاهی به خاطر انسفالیت آسیب دیده و قدرت حافظه بیمار شدیداً صدمه دیده است. حس شامه نیز با لوب گیجگاهی ارتباط دارد.

لوب حاشیه ای

لوب حاشیه ای از قدیمی ترین قسمتهای مغز بوده و وظیفه اش بیان غرایض جنسی و تأمین احتیاجات احساسی و تنازع بقاست. لوب حاشیه ای در اصطلاع به « مغز اول » مشهور شده و از اینجاست که تمام اطلاعات پس از بررسی و فیلتر شدن می توانند به سایر نقاط مغز رسوخ کنند. احساس امنیت درونی با وجود لوب حاشیه ای امکان پذیر است. اینجا محل احساسات قلبی و فردی و عشق و دلدادگی است. با تکیه به « مغز اول » است که انسان کاری را انجام داده و سپس با مراجعه به منطق و « مغز جدید» یا « نئوپالیوم » پشیمان می شود. در این مکان است که موجود برای حفظ خود و خانواده حاضر است به استدلال کم محلی کند. کنترل اصلی سلسله اعصاب نباتی هنگام جنگ و ستیز یا پشیمانی و غم و اندوه در دست « مغز اول » یا « آرکی پالیوم » می باشد. بالاخره زبان اصلی نهفته در نگاه افراد به یکدیگر که حاصل آن دوست داشتن فردی و یا تنفر از فردی دیگر می شود در لوب حاشیه ای است.

تالاموس

تالاموس توده ای از سلولهای عصبی با اندازه های مختلف است که وظیفه پردازش و هم آهنگ کردن پیامهای حسی را در ارتباط با فعالیت های حرکتی داشته و دراین خصوص با گره های عصبی قاعده جمجمه، قشر خاکستری مغز و مخچه در تماس دائم می باشد. تالاموس نیز نقش بی نهایت مهمی در دریافت درد و محسوسات محیطی دارد. آسیب یک طرفه به تالاموس باعث کرخ شدن طرف مقابل بدن و آسیب دو طرفه، بیمار را به حالت بیهوشی می برد.

گره های عصبی قاعده مغز

هسته های دم دار و عدسی شکل از مهمترین گره های عصبی قاعده مغز می باشند که ارتباط تنگاتنگ با تالاموس، قشر خاکستری مغز و مخچه داشته و عملکرد اصلی آنها تنظیم فعالیت های حرکتی ماهیچه ها بوده و در تداوم حرکات آنها نقش مهمی دارند.

نارسائی گره های عصبی قاعده مغز باعث لرزش های غیرارادی و سفتی و کمی تحریک ماهیچه ها شده و تابلوئی شبیه مرض پارکینسون را بوجود می آورد.

ساقه مغز

از نظر تکاملی ساقه مغز یکی از قدیمی ترین قسمت های سلسله اعصاب بوده که علاوه بر حفظ هوشیاری و کنترل خواب، تنفس و گردش خون، محل گردهم آئی اعصاب جمجمه ای نیز می باشد که در تعیین تکلیف مرگ مغزی بسیار پراهمیت اند. اندازه و پاسخ مردمک ها به نور، رفلکس های قرینه و سرفه، حرکات چشمها، زبان، صورت، حلق و حنجره نیز عمدتاً توسط ساقه مغز کنترل می شود. ساقه مغز گذرگاهی است دو طرفه برای گذشتن محسوسات از محیط خارج به طرف مغز و آوردن پیامهای عصبی از مغز و ساقه مغز به طرف نخاع و اندامها.

ساقه مغز محلّ تمرکز و پخش پیام های مهم و ابرانی به اقصی نقاط نخاع برای حفظ و کنترل قوام ماهیچه ها است که نهایتاً بر روی رفلکس های وتری نیز تأثیر می گذارند. این پیامها، به طور مستقیم و غیر مستقیم، از هسته های ساختمان مشبک در سطح « پل دماغی » و « بصل النخاع » و « مغز میانی » نشأت گرفته و به همراهی پیام های « هسته های قرمز » و « هسته های گوش داخلی » بر روی « نرون های حرکتی گاما » سرازیر می شوند. تحریک نرون های حرکتی گاما، به طور غیر مستقیم ، پس از تحریک « نرون های حرکتی آلفا » قوام ماهیچه ها را زیاد کرده و آنها را سفت می کند. در این گونه موارد رفلکس های وتری نیز تشدید می شوند. هرگاه مغز از بین رفته ولی ساقه مغز از مغز میانی به پائین در حیات باشد، رفلکس های وتری بسیار شدت یافته و ماهیچه ها آنقدر سفت می شوند که دست ها و پاها سیخ شده حالت « دِسِرِ بره» به خود می گیرند، یا اینکه دست ها از آرنج خم شده و پاها سیخ می شوند که به این حالت « دکورتیکه» گویند. به تدریج که ساقة مغز وظایف خود را از دست داد، قوام ماهیچه نیز از بین رفته آنها لَخت می شوند. در این زمان رفلکس های وتری نیز وجود ندارند. این حالت در « مرگ مغزی » به خوبی می شود به طوری که تمام ماهیچه ها شل بوده و رفلکس ها ناپدید گشته اند چون تمام ساقه مغز از کار افتاده است.

ساقه مغز از قسمتهای زیر تشکیل شده است.

مغز میانی

پل دماغی

بصل النخاع

1- مغز میانی

بخش های مهمی از مغز میانی که در مرگ مغزی اهمیت دارند عبارتند از : ساختمان مشبک که مسئول حفظ سطح هوشیاری بوده، پایک های مغزی که از الیاف و ابران حرکتی درست شده اند و اعصاب جمجمه ای سه و چهار که حرکات چشمها، اندازه و پاسخ مردمک ها را به نور به عهده دارند. آسیب دو طرفه به ساختمان مشبک باعث حالت اغماء شده و اگر پایکهای مغز آسیب ببینند فلج اندامها و در مورد اعصاب سه و چهار ضعف حرکات چشم ها و بزرگ شدن مردمک ها با عدم پاسخ به نور را موجب می شود و اگر آسیب بسیار شدید باشد حرکات چشم عروسکی نیز از بین می روند. پس به این ترتیب با معاینه و تعیین سطح هوشیاری، حرکات و مردمک های چشم و قدرت اندامها می توان به سالم بودن مغز میانی پی برد.

2- پل دماغی

اجزاء مهم پل دماغی عبارتند از : قسمت دیگری از ساختمان مشبک، اعصاب جمجمه ای پنج، هسته عصبی شش و هفت و الیاف مرتبط کننده مخچه به سلسله اعصاب مرکزی.

آسیب دو طرفه به دو سوم فوقانی ساختمان مشبک پل دماغی باعث حالت اغماء شده و گرفتاری عصب شش، حرکات چشمها را در محور افقی مختل و آسیب به عصب پنج باعث از بین رفتن حس قرنیه و رفلکس قرنیه می شود. بنابر این می توان با در نظر گرفتن سطح هوشیاری بیمار، حرکات کره چشم و صورت و رفلکس قرنیه به و ضعیت تشریحی آن پی برد.

3- بصل النخاع

این قسمت از ساقه مغز از ساختمان مشبک، مراکز کنترل تنفس و گردش خون، اعصاب جمجمه ای 9، 10،11،12 و الیاف حسی و حرکتی ای که مخچه، نخاع، ساقه مغز و نیمکره ها را به یکدیگر مربوط می کنند درست شده است. در بصل النخاع، ساختمان مشبک نقشی در تأمین سطح هوشیاری نداشته و بلکه آسیب به این قسمت از مغز به صورت نارسائی شدید و تنفس و گردش خون خود را نشان داده و رفلکس سرفه از بین می رود. در صورتی که بیمار هوشیار باشد، قدرت بلع در او از بین خواهد رفت.

مخچه

مخچه درست در پشت سر و در قسمت خلفی پل دماغی و بصل النخاع قرار گرفته است. در حقیقت مخچه جعبه سیاه سلسله اعصاب مرکزی بوده که تعادل انسان را کنترل کرده سرعت و دامنه حرکات را طوری تنظیم می کند که آنها بدون نقص باشند. مخچه در ارتباط دائم با گیرنده های حسی محیطی و جمجمه ای بوده و از طریق مغز میانی و پل دماغی پیوسته وضعیت تعادل بدن را در اختیار تالاموس، گره های عصبی قاعده مغز و قشر خاکستری می گذارد.

سه منبع اصلی ارتباط مخچه با اطلاعات محیطی عبارتند از :

1- پیام هائی که از نخاع به مخچه می رسند و نقطه شروع آنها در ماهیچه ها، زردپی ها، پوست و مفاصل است. این پیام ها به سرعت مخچه را از وضعیت اندام ها، مخصوصاً اندام های تحتانی، در فضا آگاه می سازند. توسط همین پیام هاست که انسان دائماً بررسی کرده و حرکات را ظریف تر می سازد. اشکال در این سیستم باعث تلوتلو خوردن شخص هنگام راه رفتن می شود. کرمینه قسمتی از مخچه است که پردازش اطلاعات فوق را در دست دارد.

2- پیام هائی که از گوش درونی به مخچه رسیده و دائماً آن را در جریان موقعیت فضایی سروگردن قرار می دهند. به وسیله این اطلاعات مرکز ثقل انسان درون سطح مقطع بدن بر روی زمین قرار می گیرد. کنترل اصلی تعادل حرکات چشمها و محور عمودی بدن از وظایف این سیستم است. حفظ تعادل در حرکات مستلزم چرخشی سلامتی این قسمت از مخچه است که در قاعده آن قرار دارد.

3- اطلاعاتی که از مغز رسیده و نقش اصلی کنترل حرکات ظریف اندام ها ( مخصوصاً دست ها ) را به عهده دارند. اختلال در این سیستم باعث شلختگی در حرکات مهارتی می شود. نیمکره های مخچه همگام با مغز در این مورد به انسان یاری می کنند. عملکرد مخچه در بیماری که به حالت اغماء است از اهمیت کمتری برخوردار است.

جریان خون مغز

خون رسانی به مغز توسط سرخرگ های سبات و مهره ای صورت می گیرد که مجموعاً چهار عدد بوده و حدود یکهزار سانتی متر مکعب در دقیقه به مغز خون می رسانند. این میزان بسیار زیاد خون مبین سرعت متابولیسم بالای مغز بوده و نیاز شدید به اکسیژن و گلوکز است. زمان جریان خون از سرخرگ های سبات تا سیاهرگ های وداج حدود ده ثانیه است. قطع کامل جریان خون مغز پس از مدت پنج تا ده ثانیه منجر به بیهوشی می شود و اگراین زمان از ده دقیقه بیشتر شود نسج مغز از بین می رود.

ساختمان مشبک

یکی از سری ترین مناطق سلسلة اعصاب مرکزی، ساختمان مشبک است که درست در مرکز ساقه مغز قرار داشته و از بصل النخاع تا قسمت فوقانی مغز میانی کشیده می شود. کمتر جائی از سلسله اعصاب مرکزی است که ساختمان مشبک در آن دست نداشته باشد . ساختمان مشبک از تعداد زیادی سلول به اندازه های مختلف درست شده که زوائد آنها نسبتاً کوتاه می باشند. علاوه برساقه مغز، نخاع، مخچه، اعصاب جمجمه ای،گره های عصبی قاعده مغز ، تالاموس و نیمکره ها همه با ساختمان مشبک ارتباط دارند. علاوه بر این که ساختمان مشبک قدیمی ترین قسمت سلسله اعصاب مرکزی است، درکنترل خواب، قوام ماهیچه ها « تن ماهیچه ای» و درد نیز نقش کلیدی دارد ولی وظیفه اصلی آن برقرار داشتن سطح هوشیاری است. هرگونه ضایعه نسجی، حتی یک میلی متر، اگر دو طرفه باشد و در ساختمان مشبک اتفاق افتد منجر به از دست رفتن هوشیاری می شود.

بطن های مغز

درون مغز انسان حفره هائی وجود دارند که بطن نامیده می شوند. دو بطن در نیمکره ها و بطن سوم بین گره های عصبی قاعده مغز، بطن چهارم در پشت ساقه مغز بوده که مخچه آن را می پوشاند. درون بطن های مغز مایع مغزی نخاعی وجود دارد که درون بطن ها و روی سطح مغز درجریان است تا جذب شود . وزن مغز درون مایع مغزی نخاعی حدود 50 گرم است .

پوشش های مغز ، مخچه و ساقه مغز

این قسمت ها توسط سخت شامه و دو لایه نرم شامه پوشانیده شده است که وظیفه حفظ و حراست آن را به عهده دارند

 آشنایی با  10واقعیت جالب در باره مغز انسان
مغز انسان پیچیده ترین و حساس‌ترین بخش بدن انسان است. ممکن است چیزهای بسیاری در مورد این فرمانروای بدن وجود داشته باشد که علم بشری تا کنون در مورد آن بی‌اطلاع است، اما در اینجا ما چند واقعیت جالب که تاکنون دانشمندان به آن دست یافته اند را بیان می‌کنیم.آشنایی با واقعیتهای جالب در باره مغز انسان

۱. تکانه های عصبی (Nerve impulses) در مسیر مغز سرعتی حدود ۱۷۰ مایل در ساعت دارند. به همین خاطر است که شما می‌توانید خیلی سریع به چیزهایی که در اطراف شما اتفاق می‌افتد واکنش نشان دهید.

 

۲. در اطراف مغز به اندازه ای که بتواند یک لامپ ۱۰ واتی را روشن کند، برق وجود دارد. پس تصویر کارتونی لامپ روشن در بالای سرتان وقتی که فکر بزرگی به ذهن‌تان می‌رسد، چندان هم بی‌ربط نیست. حتی زمانی که شما در حال خواب هستید مغز شما به همان اندازه که لامپ کوچکی را روشن کند انرژی تولید می‌کند.

۳. مغز انسان می‌تواند ۵ برابر تمام اطلاعات دائره المعارف بریتانیکا و یا هر دانشنامه دیگری را نگه دارد. دانشمندان هنوز به یک مقدار قطعی در این مورد نرسیده اند، اما ظرفیت ذخیره سازی مغز در شرایط الکترونیکی تصور می شود تا ۱،۰۰۰ ترابایت باشد. آرشیو ملی بریتانیا، حاوی بیش از ۹۰۰ سال از تاریخ، تنها طول ۷۰ ترابایت است. کمی به قدرت حافظه مغز خود فکر کنید،حالا می‌توانید به نظریه تکامل بخندید!

۴. مغز شما از ۲۰٪ اکسیژنی که وارد جریان خون شما می‌شود، استفاده می‌کند. مغز تنها در حدود ۲٪ از جرم بدن ما را تشکیل می‌دهد، با این حال اکسیژن بیشتری از هر ارگان دیگری در بدن مصرف می‌کند، و در صورتی که به آن اکسیژن نرسد در معرض آسیب مربوط بیشتری قرار می‌گیرد. بنابراین با کشیدن نفس عمیق مغز خود را شاد نگه دارید!

  ۵. مغز در شب بسیار بیشتر از طول روز فعال است. منطقی، حتما شما فکر می‌کنید که چون شما روزها به همه جا می‌روید، محاسبات پیچیده انجام می‌دهید و وظایف روزمره خود را به انجام می‌رسانید و مطالب وبگاه ایران آتا را می‌خوانید و در کل روزها بیشتر از شب ها فعالیت انجام می‌دهید مغزتان از حداکثر قدرت خود استفاده می‌کند و حتما شب‌ها هم می‌خوابد! اما قضه برخلاف تصور شما است. هنگامی که شما می‌خوابید، مغز شما روشن می‌شود. دانشمندان هنوز به علت این قضیه پی نبرده اند. اما شما می‌توانید از مغزتان سپاسگذار باشید که وقتی شما می‌خوابید و خواب‌های خوش می‌بینید، مغز دارد کار می‌کند.

۶. دانشمندان می گویند کسانی که I.Q بالاتری دارند، خواب‌های بیشتری می‌بینند. البته اینکه شما زیاد خواب نمی‌بینید نمی‌توالند دلیلی بر داشتن ذهن ضعیف باشد. بسیاری از ما خواب‌های خودمان را به یاد نمی‌آوریم و معمولا تنها چند ثانیه از خواب در یادمان می‌ماند.

۷. سلول‌های عصبی در طول زندگی انسان رشد می‌کنند. برای سال‌ها دانشمندان و پزشکان تصور می‌کردند که بافت مغز و عصبی نمی‌توانند رشد یا بازسازی شوند. در حالی که آن‌ها پی بردند که این سلول‌ها نیز همانند دیگر سلول‌های بافت‌های نقاط دیگر بدن عمل می‌کنند، نورون‌ها می‌توانند در طول عمر خود رشد کنند و تکثیر شوند.

  ۸. اطلاعات با سرعت‌های مختلف با انواع مختلف سلول‌های عصبی ذخیره می‌شوند. تمام نورون ها یکسان نیستند. چند نوع مختلف از نورون در بدن ما وجود دارد که سرعت انتقال آنها از ۰.۵ متر در ثانیه تا همان سرعت ۱۲۰ متر بر ثانیه است.

۹. مغز خودش نمی‌تواند درد را احساس کند. زمانی که انگشت‌تان زخمی می‌شود یا می‌سوزد، مغز خودش گیرنده درد ندارد و نمی‌تواند درد را احساس کند. این بدان معنی نیست که سر شما آسیب نمی‌بیند. مغز توسط بافت‌های عصبی و عروق خونی می‌تواند پذیرای درد زیادی باشد به طوری که سردرد شدیدی شما را احاطه کند.

۱۰. بیش از ۸۰% مغز آب است. مغز شما همان توده خاکستری رنگ که در تلویزیون دیده‌اید نیست. بافت زنده مغز تقریبا صورتی رنگ و ژله‌ای مانند است و محتوای آب بالایی است. پس دفعه بعد که شما احساس کم‌آبی کردید با نوشیدن یک لیوان آب مغز خود را آبیاری کنید!

 
آیا می‌دانید مغز انسان چه مقدار فضای ذخیره‌سازی دارد؟

 

 
  اجازه دهید همین ابتدا بگویم که اگر به دنبال عدد و رقم هستید باید بدانید که مغز انسان
آن‌چنان قابلیت ذخیره‌سازی عظیمی دارد که پُرکردن ذهن او حتی اگر تمام چیزهایی که
درطول مدت زندگی‌اش دیده، شنیده ویا انجام داده را به خاطر بیاورد، امکان‌پذیر نمی‌باشد.

اما بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهد که اکثر مغزها ظرفیت ذخیره‌سازی درحدود ۲٫۵ پتابایت را دارند که این مقدار برابر با ۲٫۶ میلیون گیگابایت است. برای اینکه تصویری واضح‌تر از این مقدار داشته باشیم بد نیست بدانید اکثر دیسک‌های بلوری، ظرفیت ذخیره‌سازی درحدود ۵۰ گیگابایت دارند یعنی اگر مغز انسان یک ضبط کننده دیجیتال بود می‌توانست چیزی حدود ۳ میلیون ساعت نمایش تلویزیونی در خود ذخیره کند.

برخی دیگر از نکات جالبی که احتمالا درباره حافظه خود نمی‌دانستید به شرح زیر است:

- حداقل ۱۴ نوع مختلف حافظه شامل ادارکی، فرهنگی، مرحله به مرحله، حافظه گردآوری کننده و … وجود دارند.

- درسال ۲۰۰۹ گوگل روزانه ۲۴ پتابایت اظلاعات را مورد پردازش قرار داده بود.

- مطالعات نشان می‌دهد که نوزادان ۶ ماهه می‌توانند بعد از وقفه ۲۴ساعته به یادآوری اتفاقات و اطلاعات بپردازند.

 

 


حقیقت عجیب درباره مغز

    

 10 حقیقت عجیب درباره مغز
 
مغز انسان به عنوان مرکز سیستم عصبی یکی از پیچیده ترین بخش های بدن انسان است که شاید به جرات بتوان گفت این اندام تا کنون بیشترین اسرار بیولوژیکی بدن انسان را در خود نهفته و دانشمندان برای درک بسیاری از این اسرار همچنان در حال مطالعه و توسعه ابزارهای جدید مطالعاتی هستند.

مغز انسان به اندازه ای پیچیده است که بالغ شدن آن 20 سال زمان خواهد برد.

جنین انسان درون رحم می تواند در هر ثانیه هشت هزار سلول جدید به وجود بیاورد.

در لحظه ای که انسان متولد می شود، تمامی سلول هایی که برای یک عمر زندگی به آنها نیاز دارد را در اختیار دارد.

مغز انسان پیچیده ترین پدیده ای است که تا کنون در جهان هستی شناسایی شده است.

نوزادان می توانند پس از گذشت چند ساعت از زمان تولد خود، صورت مادرشان را شناسایی کنند.

جنین درون رحم از قدرت بینایی برخوردار است اما همه چیز را سیاه و سفید می بیند، چشم جنین به اندازه ای حساس است که می تواند نور به شدت ضعیفی که از میان شکم مادر به درون نفوذ می کند را ببیند.

انسان در دقیقه 20 بار پلک می زند که هر پلک زدن نیم ثانیه زمان نیاز دارد. با روی هم گذاشتن این دقایق می توان گفت انسانها یک ساعت در روز را در تاریکی سر می کنند.

هر سلول مغزی با سلول مغزی دیگر در حدود 10 هزار اتصال برقرار می کند.

فراگرفتن حفظ تعادل و سازگار کردن اندامهای بدن با یکدیگر به اندازه ای پیچیده است

 که تعداد سلول های موجود در مناطقی از مغز که به این کار اختصاص دارد، برابر مابقی سلول های باقیمانده در دیگر نواحی از مغز است.

غواصان جوان در تایلند به مردمک های چشمهای خود یاد داده اند تا در زیر آب برای تمرکز بر روی اجسام به جای بزرگتر شدن، منقبض شوند. همه کودکان می توانند این مهارت را از سنین بسیار کوچکی بیاموزند.

ستاره جدید

ناسا موفق شد با کمک تلسکوپ فضایی اسپیتزر بزرگترین حلقه ای را که تاکنون در اطراف سیاره زحل دیده شده است کشف کند.

بزرگترین حلقه ی زحل کشف شد!

این حلقه در اطراف سیاره در مدار 27 درجه نسبت به حلقه اصلی و از یخ و ذرات گرد و غبار تشکیل شده است دمای جو آن نیز بسیار سرد و برابر 157- درجه سانتی گراد است.

بنابر گزارش آسوشیتدپرس، دانشمندان در این خصوص اظهار داشتند: "این حلقه در نور مرئی قابل مشاهده نیست به همین دلیل تاکنون موفق به کشف آن نشده بودیم اما اکنون تلکسوپ فضایی اسپیتزر موفق شد در طیف فروسرخ این حلقه را کشف کند."

این حلقه از حدود فاصله 95/5 میلیون کیلومتری از سیاره زحل آغاز می شود و تا حدود 9/11 میلیون کیلومتری از سیاره امتداد می یابد. به گفته سیاره شناسان ناسا، این حلقه جدید بسیار گسترده است به طوریکه یک میلیارد زمین می تواند در آن قرار گیرد.

پیش از این 7 حلقه اصلی زحل کشف شده بود که به ترتیب از A تا E نامگذاری شده اند.

 

عدد7 و مغز انسان


عدد7 و مغز انسان

محققان دانشگاه کالیفرنیا موفق به ارائه الگوی مغزی شده اند که می تواند دلیل وجود «عدد جادویی هفت» را در رابطه با به یاد آوردن اطلاعات متوالی توضیح دهد.

آزمایش های بیشمار روانشناسانه نشان می دهد که به صورت میانگین ، طولانی ترین توالی که فرد قادر به یاد آوردن آن خواهد بود ، توالی متشکل از هفت گزینه است این محدودیت که روانشناسان آن را «عدد جادویی هفت» می خوانند ظرفیت عادی مغز یا حافظه فعال مغز است.

اکنون دانشمندان با ارائه الگویی از فعالیت های مغزی روشی را برای توضیح دلیل وجود این عدد جادویی ذهنی ارائه کرده اند در صورتی که حافظه طولانی مدت را کتابخانه ای بزرگ از کتابهای چاپی بزرگ در نظر بگیریم ، حافظه فعال تخته سیاهی است که اطلاعات با سرعتی بالا بر روی آن نوشته شده و پاک می شوند این تخته سیاه که پیوستگی یک فکر با فکر دیگر را نیز حفظ می کند، محل محاسبات سریع و آشفته نیز خواهد بود و می تواند کلمات گفته شده که شماره تلفن را اعلام کرده اند، به اعداد تبدیل کرده تا مورد استفاده قرار گیرند.

آزمایش میزان گنجایش این تخته سیاه بسیار ساده است، با نگاه کردن به لیستی 10 گزینه ای می توان دریافت که اکثر افراد پس از مدتی قادر به یاد آوردن تنها هفت مورد از آن هستند و هرچه لیست ذهنی طولانی تر شود میزان اشتباه و فراموشی نیز افزایش پیدا می کند.

محققان در دانشگاه کالیفرنیا به منظور درک این فرایند تصویری از چگونگی واکنش نورون ها در زمان یادآوری توالی اطلاعات ارائه کرده اند. زمانی که فرد جمله ای مانند «این بهترین زمان بود ، این بدترین زمان بود» را می شنود ، خوشه ای از نورون ها پس از هر کلمه روشن می شوند و در زمان واکنش هر یک از خوشه ها، خوشه دیگر به صورت آنی خاموش می شود و از آشفته شدن جملات جلوگیری می کند.

در این مدل برانگیخته شدن هر یک از خوشه ها نقطه ای را به وجود می آورد و مغز از میان این نقاط به یکدیگر مسیری ایجاد می کند ، هرچه انرژی انگیزشی یکی از خوشه ها بالاتر باشد فعالیت دیگر خوشه ها در توالی سریعتر متوقف شده و مسیر یکپارچه و قدرتمندی را به وجود می آورد.

زمانی که فرد جمله را به یاد می آورد ، مغز این مسیر را نقطه به نقطه دنبال می کند تا این توالی را از نو بسازد و با طولانی تر شدن جمله توانایی خوشه های نورونی در متوقف کردن فعالیت دیگر خوشه ها کاهش پیدا کرده و مسیر را تضعیف می کند به یاد آوردن هفت گزینه نیازمند خاموشی خوشه های نرونی 15 بار بیشتر از به یاد آوردن سه گزینه است که این میزان برای به یاد آوردن 10 گزینه و 20 گزینه به ترتیب 50 برابر و صد برابر بیشتر خواهد شد که از نظر بیولوژیکی امری غیر ممکن است.

بر اساس گزارش ام اس ان بی سی ، تنها استثنا در مورد فعالیت حافظه فعال مغز بر اساس این الگو در مورد مبتلایان به اوتیسم است که گاهی قادرند بیش از 100 رقم غیر متوالی را با یک بار خواندن به یاد آورند زیرا ظاهرا مغز آنها توانایی ساخت مسیر قدرتمند تری را نسبت به مغزهای عادی دارد.

عدد 40 و قرآن

در قرآن و فرهنگ اسلامى به برخى از عددها، از جمله اعداد 7، 40، 70 و… عنایت و توجه خاصى شده است. معمولا عدد 7 و 70 در مورد کثرت به کار مى رود; مانند عدد هزار در فارسى که مى گوییم: هزار بار به او گفتم; ولى به حرف من توجهى نکرد. مانند آیه «إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً فَلَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُم».(توبه، 80) در مورد عدد چهل نیز مطالب جالبى وجود دارد که حاکى از رموز و اسرارى در آن است; چنان که مى بینیم عدد چهل، چهار بار در قرآن به کار رفته است. دو مورد آن، درباره میقات حضرت موسى (على نبینا وآله وعلیه السلام)(بقره، 51; اعراف، 142) و یک مورد درباره سرگردانى قوم یهود است که چهل سال طول کشید.(مائده، 26) مورد دیگر آن، سنّ رشد و کمال آدمى است.• با توجه به مورد اخیر، مى توان گفت که یکى از حکمت هاى تأکید بر عدد چهل، آن است که رسیدن به چهل سالگى، به طور معمول با کمال عقل همراه است.• در روایات نیز سنّ کمال خِرَد، چهل سالگى مشخص شده است.• این مقیاس، درباره چهل روز نیز صادق است امام باقر(علیه السلام) فرمود: «هر که چهل روز، ایمانش را براى خدا خالص گرداند، خداوند، محبّت دنیا را از دل او بیرون مى کند و بینشى به وى عطا مى کند که درد و درمان خویش را بداند و حکمت را در دل او جاى دهد.»• چهل روز از نظر تکوین و آفرینش ویژگى خاصّى دارد. یکى از بزرگان در شرح حدیث فوق مى نویسد: ممکن است، عدد چهل از این جهت در روایت فوق آمد که خداوند متعال، انتقال انسان در اصل آفرینش را از حالى به حال دیگر در چهل روز قرار داده است; نطفه، پس از چهل روز به عَلَقه، و علقه، پس از چهل روز به مضغه و… تبدیل مى شود.• از آن جا که حضرت موسى (على نبینا وآله وعلیه السلام) براى گرفتن «الواح تورات» به کوه طور رفته بود;• یعنى رفته بود تا از طرف پروردگار عالم، کتاب آسمانى را دریافت نماید; نتیجه مى گیریم که موسى (على نبینا وآله وعلیه السلام)براى ایجاد یک ارتباط معنوى و نفسانى به میعادگاه رفته بود، زیرا رابطه انبیا با خداوند عالم، رابطه اى مادّى نیست، بلکه رابطه اى معنوى بوده که از راه صفاى باطن و پاکى درونى براى آن ها حاصل شده است، گرچه موسى() هر چهل شب و روز در کوه طور مشغول آماده سازى روحى خود بود ـ تا برایش زمینه تلقّى تورات و گرفتن الواح آن میسر شود ـ ولى خداوند براى بیان این مدّت، از عنوان «لیل» استفاده مى کند; این به جهت آن است که نشئه «شب» از نظر قرآن کریم براى کسب «پایگاه محکم» و «سخن مستحکم» مناسب تر است: «إِنَّ نَاشِئَةَ الَّیْلِ هِىَ أَشَدُّ وَطْـًا وَ أَقْوَمُ قِیلاً;(مزمل،6) به طور مسلّم نماز و عبادت شبانه، پابرجاتر و با استقامت تر است.» و «روز» نزد قرآن بیش تر براى رتق و فتق امور بیرونى و اجتماعى است: «إِنَّ لَکَ فِى النَّهَارِ سَبْحًا طَوِیلاً;(مزمل، 7) و تو در روز، تلاش مستمر و طولانى خواهى داشت.» در همین آیات، (نخست سوره مزّمل) خداوند براى آن که پیامبر(صلى الله علیه وآله)آمادگى تلقّى سخن سنگینى را از جانب خداوند، پیدا کند، به ایشان دستور شب زنده دارى مى دهد; به همین جهت بین خلوت شبانه و ایجاد زمینه هاى معنوى در انسان، ارتباط وجود دارد; پس این که خداوند از این مدت، به چهل شب تعبیر مى فرماید، به خاطر نقش زیادى است که شب، در ارتباط با خداوند دارد، و شاید هم به این خاطر باشد که مناجات موسى (على نبینا وآله وعلیه السلام) و گفتوگوهاى ایشان با پروردگار عالم، بیش تر در شب انجام مى شده است، چنان که برخى تفاسیر این احتمال را بیان کرده اند.