تراختور بلاگ
تراختور بلاگ

تراختور بلاگ

تراکتور سازی تبریز

باشگاه فوتبال تراکتورسازی تبریز، که بیشتر با نام تراکتورسازی یا به صورت مخفف تراکتور و در بین طرفداران ترک خود به عنوان تیراختور شناخته می‌شود، یکی از پرهوادارترین باشگاه‌های فوتبال در ایران و آسیا است. این تیم در سال ۱۳۴۹ شمسی با حمایت کارخانه تراکتورسازی در شهر تبریز بنیان‌گذاری شد و هم اکنون تحت مسئولیت سپاه عاشورا است.[۷][۸] سپاه عاشورا نقش مهمی در حل مسائل مالی باشگاه تراکتورسازی دارد[۱۱] و این تیم از امکانات ورزشی این ارگان استفاده می‌کند.[۱۲] همچنین ۳۰٪ سهام باشگاه متعلق به «مؤسسه مالی و اعتباری کوثر» می‌باشد.[۱۳][۱۴]علاوه بر این «مؤسسه مهر ایرانیان» وابسته به سپاه پاسداران و شرکت سایپا از دیگر سهامداران و متولیان این باشگاه محسوب می‌شوند.[۱۵]به همین دلیل تیم تراکتورسازی در رده تیم‌های نظامی لیگ قرار گرفته و قادر به گرفتن بازیکن سرباز شده است.[۱۶]و بازیکنان مشمولی که بخواهند خدمت سربازی خود را در ارگان سپاه بگذراند می‌توانند به این باشگاه نقل مکان کنند.[۱۷]


تراکتورسازی تبریز تا فصل ۸۱–۱۳۸۰ در سطح اول فوتبال ایران بازی می‌کرد؛ اما در پایان آن فصل به دسته پایین‌تر سقوط کرد و پس از ۸ سال تلاش ناموفق برای صعود، سرانجام در سال ۱۳۸۸ دوباره به لیگ برتر فوتبال ایران راه یافت.[۱۸]

این تیم پس از صعود به لیگ برتر، روند رو به رشدی داشته و در پایان فصل‌های ۸۹–۱۳۸۸، ۹۰–۱۳۸۹، ۹۱–۱۳۹۰ و ۹۲–۱۳۹۱ به ترتیب در جایگاه ۷اُم، ۵اُم، ۲وم و ۲وم ایستاد. تراکتورسازان تبریز موفق شدند با نائب قهرمانی در یازدهمین دوره رقابتهای لیگ برتر فوتبال ایران در سال ۱۳۹۱، جواز حضور در مسابقات لیگ قهرمانان آسیا را برای نخستین بار کسب کنند.[۱۹]

طبق آخرین رده‌بندی برترین تیم‌های باشگاهی جهان در ۲۰۱۴ میلادی که توسط پایگاه «فوتبال دیتابیس» صورت گرفته، تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز با کسب ۱۴۴۸ امتیاز در رده ۵ اُم ایران، ۳۵ اُم آسیا و ۴۰۱ اُم جهان قرار دارد.[۲۰] این رده‌بندی توسط فدراسیون بین‌المللی تاریخ و آمار فوتبالاعلام شده است.[۲۱]

طبق گفته فدراسیون بین‌المللی تاریخ و آمار فوتبال اعلام بهترین رتبه‌ای که تراکتوسازی تا به حال توانسته است کسب کند رتبه ۲۰۸ اُم جهان ۱۰ اُم آسیا و ۲ اُم ایران می‌باشد.

تحقیق تاریخی

ویژگى‌هاى عمومى و مشترک پدیده‌ها و حوادث تاریخى و دلایل بروز آنها را تبیین کرد؛ مثلاً تحقیق تاریخى مى‌تواند به بررسى اوضاع و احوال دولت‌ها و نحوهٔ عمل آنها و نوع روابطشان با مردم پرداخته، عوامل سقوط آنها را تشخیص داده، براساس آن نظریه ارائه دهد. تحقیقات تاریخى همواره با مشکلات فراوان روبروست که مهمترین مشکل آن عدم حضور محقق در صحنهٔ واقعه است تا بتواند به‌طور زنده اطلاعات و مدارک مورد نیاز را گردآورى کند؛ در نتیجه، منبع عمدهٔ اطلاعات و داده‌هاى او اسناد، شواهد و مدارکى است که مى‌تواند حول مسئله تحقیق به آنها دسترسى پیدا کند.

مشکل دیگر تحقیقات تاریخی، سازمان دادن اطلاعات و مدارک گرد‌آورى شده است؛ یعنى محقق زمانى مى‌تواند به تجزیه‌وتحلیل یک واقعه بپردازد که امکان برقرارى ارتباط بین اسناد و مدارک و ساختن تصویرى از وضعیت و خصوصیات زمان حادثه وجود داشته باشد؛ مسلماً این کار نیز مستلزم کامل بودن مدارک است که احتمال دارد گاه محقق نتواند مدارک مورد نیاز را جمع‌آورى نماید. در این صورت، یا قادر به نتیجه‌گیرى و شناخت پدیده نیست، یا ناچار است بعضى گسستگى‌هاى بین مدارک بدست آمده را با حدس و گمان و تفسیر پر کند و تصویرسازى نماید؛ در چنین شرایطى ارزش علمى کار وى در معرض تردید قرار مى‌گیرد. از همین جاست که بعضى از صاحب‌نظران ارزش تحقیقات تاریخى را به دلایل زیر ضعیف مى‌دانند:

۱. محقق در صحنه حضور ندارد و نمى‌تواند متغیرها را شناسایى و کنترل نماید.

۲. امکان تهیه مدارک کافى برایش وجود ندارد و براى به نتیجه رساندن تحقیق ناچار است به حدس و گمان و تفسیر شخصى متوسل شود.

۳. بعضى از منابع کسب اطلاع مانند نقل قول‌هاى سینه به سینه سندیّت و اعتبار ندارد.

ولى اگر محقق تاریخى دقت کافى داشته باشد، مى‌تواند طورى عمل کند که اعتبار علمى کارش کاهش نیابد. او باید اولاً مدارک و اسناد را بررسى و ارزیابى کند و اسناد و شواهد معتبر را مبناى تحقیق خود قرار دهد. ثانیاً تا حد امکان مدارک و شواهد مورد نیاز را کامل نموده، بین آنها ارتباط منطقى برقرار کند. ثالثاً، از دخالت دادن نظریات شخصى و تعبیر و تفسیرهاى غیرمنطقى خوددارى نماید و با استفاده از شیوه مقایسهٔ مدارک و شواهد و تحلیل منطقى آنها، گسستگى‌هاى اسناد را برطرف کند.

افراد موفق چگونه هستند؟

افراد موفق و کارآفرین، حرف نمی‌زنند! اینگونه هستند!




همه ما در زندگی مان در پی کسب موفقیت هستیم. بعضی از ما ممکن است در مورد داستان زندگی و سختی های افراد باتجربه و مشهور، قبل از رسیدن به شهرت، مطالبی خوانده باشیم.
این رموز دیگر آشکار شده است؛ می توانید در این مطلب بخش رموز موفقیت در کار و سرمایه لاپلاس، مواردی را بیابید که بخشی از زندگی افراد موفق محسوب می شوند اما آنها کمتر در مورد آن با کسی صحبت می کنند. درحالی که انسان های شکست خورده فقط به سن و سال درحال زوال شان، مشکلات مربوط به سلامیت شان، ضعف مدیریت زمان شان، بدشانسی شان، کارفرمایان شان و عدم وجود فرصت ها برای خودشان می نگرند، انسان های موفق مشغول تلاش برای یافتن راهی برای غلبه بر چالش های پیش روی خود هستند.
1- زندگی خاصی دارند.


برخی از ما ممکن است در مورد خواب یا کارهای روزمره عجیب و غریب افراد بسیار موفق چیرهایی شنیده باشیم. در حالی که بعضی افراد موفق هنگام خواب ایده های نوآورانه خود را گسترش می دهند، برخی دیگر با نخوابیدن ایده های جدیدی را استخراج می کنند. تعداد بسیار معدودی از ما این مسئله را می دانیم که توماس ادیسون هر روز تنها سه ساعت می خوابید. آیا می دانستید که بتهوون ایده های خلاقانه هنری خود را در حمام گسترش می داده است؟ برخی افراد هم هستند که ترجیح می دهند هنگام کار تنها بوده و به صورت انفرادی کار کنند. همگی اینها نشانه ای از رفتارهای عجیب و غریب افراد موفق البته از نگاه ما و در مقایسه با اشخاص معمولی است.
2- همیشه مثبت نگر هستند.


انسان های بسیار موفق، تلاش می کنند اغلب زمان خود را با افراد مثبت نگر بگذرانند و زمانی برای گذران اوقات با افراد منفی نگر ندارند. از سوی دیگر افراد موفق، بر جنبه های مثبت اتفاقات تمرکز می کنند، حتی وقتی که اتفاق خوبی رخ نداده است.
3- خودشان را باور دارند.


همه ما رویا و برداشت های خاص خودمان را داریم. انسان های موفق زمانی که این رویاها و خواسته های شان از زندگی از هم می پاشد، به این وضعیت به چشم فرصتی جدید نگاه می کنند. این کار در درازمدت برای همه می تواند مفید و دارای فایده باشد.
4- انتقادپذیر هستند.


افراد موفق، آزاداندیش هستند و به همین خاطر انتقادات و پیشنهادهای صادقانه را می پذیرند و به آن نگاهی مثبت دارند، زیرا از آنها برای بهبود وضعیت خود استفاده می کنند.
5- موفقیت را تجسم می کنند.

افراد موفق، در مورد اهداف کوتاه و بلندمدت، حتی قبل از رسیدن به آن، به موفقیت خود در راه آن هدف می اندیشند و آن را به طور کامل تجسم می کنند. آنها هر آنچه برای رسیدن به هدف نیازمندند، هر روز به خودشان یادآوری می کنند.
6- فروتن و نوع دوست هستند.


فروتنی و تواضع، یکی از نشانه های افراد بسیار موفق است. آنها هرگز موفقیت های خود را به رخ کسی نمی کشند و زندگی شان را به شیوه معتدل ادامه می دهند. علاوه بر آن افراد موفق درگیر فعالیت های بشردوستانه هستند تا زندگی بسیاری از انسان های نیازمند را بهبود بخشند زیرا معتقدند چیزهای بسیاری را از جامعه به دست آورده اند.
7- از ندای قلب شان پیروی می کنند.


افراد موفق همان گونه که هستند، باقی می مانند و نگران نظرات دیگران در مورد خودشان نیستند. آنها هرگز تلاش نمی کنند همان گونه که دیگران می خواهند بشوند، بلکه از ندای قلب شان پیروی می کنند. همچنین این افراد از درون شان خوشحال هستند، بارها شکست خورده اند، هرگز در کمک خواستن از دیگران در زمان نیاز تعلل نکرده اند، کاستی های خود را پذیرفته اند، رویاهای بزرگ در سر دارند و خود را فراتر از این نشان می دهند که تنها به فکر آسایش باشند.
ساده نیست اما ارزش انجام دادن دارد!


هرچه قدر هدف تان بزرگ تر باشد، موانع و چالش های بزرگ تری نیز پیش روی خود دارید و هر چه قدر سفر کاری سخت تری داشته باشید پاداش بیشتری نصیب تان خواهدشد. اگر تبدیل شدن به یک کارآفرین کار ساده ای بود، هرکسی این کار را انجام می داد و آن وقت تلاش و پشتکار شما چندان باارزش نبود. زمانی که ترغیب شدید وارد عرصه کارآفرینی شوید، موانع بر سر راه تان ظاهر خواهندشد و شخصیت تان و ایمان تان به کار را محک خواهندزد.
البته وقتی شما را واقعا جدی ببینند، از سر راه تان کنار خواهند رفت. باید در مواجهه با معضلات و مشکلات، به ثمره و نتیجه کارتان تمرکز کنید و تصور کنید چقدر وقتی که رئیس خودتان هستید، برنامه شخصی تان را دارید، بر دیگران اثر می گذارید و آزادی مالی خواهید داشت، زندگی زیبا خواهد بود. مطمئنا زمانی که شما به عنوان کارآفرینی بزرگ تلاش می کنید، فراز و فرودهایی در این مسیر به سراغ شما خواهند آمد و نکته مهم این است که به جای مبارزه، آنها را بپذیرید. تا زمانی که تنها گزینه پیش روی شما، قدرت باشد، هرگز نخواهید فهمید که چه قدر قوی هستید

چرا طلاق در جامعه ی امروز ما عادی شده است؟

چرا طلاق در جامعه ی امروز ما عادی شده است؟




مدتهاست که دیگر نمی‌توان پدیده طلاق را منحصر به جوامع غربی دانست و جوامع سنتی را از آن مبرا کرد. آمار طلاق در تمام نقاط جهان در حال بالا رفتن است و  تلاش برای پنهان ساختن شیوع طلاق توسط هیچ حکومت یا سیستم اعتقادی و اخلاقی‌ میسر نیست.

مجله «Elle» یکی از قدیمی‌ترین و معتبرترین مجلات زنان در جهان با بیش از ۲۶ میلیون بازدیدکننده ماهانه، مدتی قبل، مقاله‌ای را به قلم «ریچل کومب» منتشر کرده است که نگاهی دارد به افزایش بی‌رویه جدایی‌ها و در عین حال این پرسش را مطرح می‌کند که « چرا طلاق عادی شده است؟»

با این پست لاپلاس همراه باشید تا نتایج این بررسی را با شما در میان بگذاریم.


خانم کومب مقاله صمیمی و درد دل گونه‌اش را با گفت‌وگویی قدیمی که با مادرش داشته آغاز می‌کند. او به یاد می‌آورد که سال‌ها پیش در حین چانه زدن با مادرش درباره اینکه آیا مراسم ازدواجش را در انبار سرپوشیده انتهای حیاط برگزار کند یا در فضای آزاد و اینکه هزینه کدام‌ کمتر خواهد بود.

در مرحله‌ای ازبحث، تاکید او بر مخارج پیش‌بینی نشده با جمله غیر مترقبه مادرش نیمه‌تمام می‌ماند. مادرش رو به او با بی‌اعتنایی تمام گفت: « این روزها وقتی به مراسم ازدواج دیگران می‌روم امیدوارم که زندگی مشترک‌شان پایدار شود، ولی دخترم تو حق داری بر سر مخارج چانه بزنی چون با توجه به شناختی که از تو و شوهر آینده‌ات دارم مطمئن هستم که ازدواج موفقی در پیش رو نداری، پس هر تصمیمی که بگیری فرق زیادی نخواهد کرد.»


این پژوهشگر می‌نویسد پیش‌بینی مادرش عزم او را راسخ میکند تا در دوره‌های سخت‌تر زندگی زناشویی، صبورتر باشد. او نوشته است در این میان، هنوز بعد از سال‌ها زندگی مشترک با همسرش، نتوانسته است پیشفرض ناگواری که مادرش برای او در نظر گرفته بود را فراموش کند.

خانم کومب نوشته است سال‌ها بعد با وجود آن‌که پیش‌بینی مادرش درست از آب در می‌آید اما همچنان دلش از این به درد می‌آید که چرا جامعه واکنشی سرد و خنثی نسبت به طلاق پیدا کرده است؟ به‌ویژه آن‌که طلاق، با قدرت و شدت تمام مشغول کندن ریشه ازدواج در جامعه شده است.


نویسنده مجله «Elle» در جست‌وجوی یافتن دلائل تمایل جامعه برای آسان گرفتن امر طلاق و شیوع آن به هر دری می‌زند. او در حین گفت‌وگو با محققین، نویسندگان و حتی دوستان نزدیک خود به این نتیجه می‌رسد که اگرچه ناگواری، مشکلات و محدودیت‌ها  واقعی هستند ولی همچنان، از بی‌صبری وعدم تحمل مشکلات زندگی توسط زوج‌های جامعه معاصر راضی نیست.


او از شتابی که جامعه به خرج می‌دهد تا باور کند و بپذیرد که طلاق حلال مشکلات زندگی زناشویی است راضی نیست. این نویسنده می‌داند که نگرانی او از شیوع طلاق، ممکن است او را از سوی بعضی از زنان و مردانی که در این زمینه تحقیق کرده‌اند، متهم به نگاه سنتی کند. او در حین جست‌وجوهای خود برای یافتن دلایل پنهان در شیوع طلاق، گفت‌وگویی با ویلیام دوهرتی، استاد درس «خانواده و علوم اجتماعی» دانشگاه مینسوتا داشته است.

از دید دکتر دوهرتی که همراه با تدریس در کلینیک «مشاوره خانوادگی»، به زوج‌های دچار بحران کمک می‌کند، « ازدواج نباید این توقع را در ذهن افراد ایجاد کند که هر لحظه آن باید مملو از عشق باشد.»


به اعتقاد دکتر دوهرتی افزایش طلاق به خاطر تصویر غیر عاقلانه‌ای است که درباره ازدواج وجود دارد. او می‌نویسد: «ازدواج نمی‌تواند رابطه ماندگاری را برای خود رقم بزند اگر در پی راضی نگه داشتن احساسات لحظه‌ای باشد. به عقیده من، با این نوع برداشت، توقع از ازدواج حالت مصرفی و کاسبکارانه پیدا می‌کند و بر همین اساس زوج ها فرض می‌کنند مادامی‌که زندگی زناشویی، نیازهای‌شان را برآورده کند در آن می‌مانند و هرگاه زیان این قرارداد بیشتر از سود آن شود به سرعت آن را ترک می‌کنند.


خانم «ریچل کومب» در نوشته خود به دنبال تبلیغ امر ازدواج یا نکوهشِ طلاق نبوده است چونموارد بسیار زیادی نیز وجود دارد که نشان می‌دهد زندگی مشترک در عمل باعث اذیت و آزار طرفین خواهد شد و طلاق راه حل بسیار مناسبی است. به همین دلیل پرسش بدون پیشفرض او ذهن خواننده را به خود مشغول می‌کند که: چرا طلاق امری عادی شده‌است؟

نظر شما در این خصوص چیست؟

نحوه ورود مد به ایران

مد و پوشاک از کی و کجا وارد ایران شد؟؟




به بهانه جشنواره مد و لباس اسلامی ایرانی، در این پست لاپلاس به سراغ یکی از فعالین حوزه مد و لباس رفتیم تا در ارتباط با تاریخچه مد و لباس بیشتر بدانیم.

جناب آقای علی تخیری کارشناس ارشد امور فرهنگی در این باره می گوید:

همه چیز از وقتی شروع شد که بانوی ارشد فتحعلی شاه، یک مهمانی ترتیب داد و از "الیزابت مک نیل" "همسر" جان مک نیل " دعوت کرد که در این مهمانی حضور داشته باشد.

اما مد چگونه وارد ایران شد؟ و اولین چیزی که به عنوان مد در کشور اصلاح شد چه بود؟

الیزابت همسر فرستاده بریتانیا به ایران بود که در سال 1827 به دربار فتحعلی شاه آمده بود تا فصل جدیدی از روابط ایران با اروپا آغاز شود.
الیزابت مک نیل، قصد کرد لباس ساتن سپید، تزیین شده، با چین های توری و همچنین ردای قرمزابریشمی بر تن کند، لباس او در تضاد با لباس ها و جواهرات با شکوه و پر زرق و برق خانم های درباری بود اما همین لباس ساده چشم بانوی اول دربار ایران را گرفت و نقطه شروعی شد بر تغییر لباس زنان دربار قاجار   بعد ها در سال 1850 "لید یشیل" با "ملک جهان" مادر ناصرالدین شاه دیدار کرداو شرحی شگرف از لباس های دربار نوشت و در یادداشت هایش آورد که چقدرلباس های ساده اروپایی اش خانم های قجری را همزمان مجذوب و متحیر کرده بود.


جنیفر اسکارس" متصدی پیشین فرهنگ خاورمیانه در حوزه ملی استکاتلند، چندی پیش در گفتگو با "تاریخ ایرانی" درباره تاثیر مد اروپا بر زنان دربار قاجار صحبت کرده بود. او می گوید که چهارمین شاه قاجار و دخترش مهمترین نقش را دگرگونی لباس های خانم های درباری داشته اند ناصرالدین شاه بر شکل واندازه دامن ها تاثیر گذاشته و تاج السلطنه در شب نامزدی و مهمانی عروسی اش همراه با لباسی از ابریشم صورتی با ساتن سفید، توری به سبک عروس های اروپایی به سر داشته است.
در اوایل قرن نوزدهم زمانی که شاهان قاجار به دنبال توسعه روابط دیپلماتیک با قدرت های اروپایی- درباری رسمی در تهران ایجاد کردند اولین نمونه های مد اروپا در ایران وارد شد. عمده اروپاییان اعم از دیپلمات ها، سربازان و تاجرها که به اصفهان پایتخت صفویان سر میزدند مرد بودند.
طبیعتا آنها جامه اروپایی بر تن داشتند و جامه زنان اروپایی از طریق تصاویر و از زیبایی های مد روز شناخته می شد. تصاویری که هم زمان توسط هنرمندان ایرانی که تخصصشان در نقاشی از چهره برای آلبوم مشتری هایشان بود گرته برداری می شد.

تاج السلطنه" اولین طراح مد لباس های ایرانی-اروپایی با رنگ های روشن در لباس بود. همچنین وی در سال 1900 با لباس اروپایی تنگ چسبان پارچه ای و گیسوان پوشانیده نشده مدل نقاشی شد
لباس زنان، اوایل – ترکیبی از نیم تنه "ژاکت" هایتنگ با آستین های بلند با شلواری که به شکل زنگوله تا زانوها می رسید همه ساخته شده از پارچه زربفت ابریشمی و مخمل بود. یک شال معمولا صورت را در برمی گرفت و زیر چانه گره زده می شد بسته به وضعیت پوشنده لباس مقدار زیادی از جواهرات آویخته می شد در قرن 19 تغییرات در لباس های سنتی با آمدن شلوارهای کوتاه تر، دامن هایی در اندازه و ضخامت های مختلف بود که روی شلوار های تنگ یا جوراب های نازک پوشیده می شد. برای نمونه کن ها با دکمه بسته می شد و خط یقه 7 شکل داشتند.


لباس های بلند با کمر تنگ و دامن های ضخیم که زیر کت پوشیده می شد.
بعضا شنل هایی روی کت انداخته می شد یا ردای طرح اروپایی به جای چادردر لباس های بیرون از خانه استفاده می شد
تاج السلطنه دختر ناصرالدین شاه در خاطراتش می گوید زمانی که کودک بوده پدرش به او امر می کرده که لباس های اروپایی صورتی و سفید بپوشد.
همچنین عکس هایی از زنان درباری در لباس هایی برازنده با خط یقه دکلته (یقه باز) به سبک فرانسوی دهه 1870 موجود است.
ناصرالدین شاه در اولین سفرش به اروپا در سال 1873، دامن های رقصندگان باله در پاریس را تحسین و در بازگشت آن مدل را به زنان دربار معرفی کرد.