تراختور بلاگ
تراختور بلاگ

تراختور بلاگ

فلسفه شام غریبان

شام غریبان نشان ا  ز  آن لحظاتى است که شمع وجود سید الشهدا در راه عدالت طلبی و بیداری خلق  آب گشته بود و جسم پاکش  عریان روى خاک کربلا افتاده بود. به شمع شام غریبان سمبلی از این بیت است که:
زینب اى شمع تمام افروخته / یادگار خیمه‏هاى سوخته 

سمبلی است از دختر مولا امیرالمؤمنین که به راه افتاد تا در تاریکى شب گل‏هاى حرم پیامبر و اطفال حسین را پیدا کند، نور شمع‏ها نشانه‏ى هم‏دردى با خانوم زینب است، دختر على! مى‏خواهى با شمع‏هایمان پیش پایت را روشن کنیم تا شاید آسان‏تر در کنار خارهاى مغیلان طفلان حسین را که از شدت ترس و گرسنگى بیهوش گشته‏اند بیابى؟ شام غریبان، صدای طبل و سنج  ندارد، حتى کمتر نوحه مى‏خوانند و به سینه مى‏زنند، بیشتر زمزمه است و بر سر زدن، آن هم آرام، آن گونه که اطفال خسته حسین در زیر خیمه نیم سوخته، شاید لحظاتى آرام بگیرند و در پرتو سکوت شب،  جدا از دردهاى تازیانه و سیلى، لحظاتى بیاسایند. در شام غریبان، دشمن خواست که همه چیز را محو کند، حتى جنایات خویش را، خواست که کربلا در کربلا بماند و نخواست که حتى خیمه‏هاى بى صاحب نیز برپا باشد و خواست که پرتو نور قیام حسین را در تندباد حوادث خاموش کند، غافل از آن که:
کربلا در کربلا مى‏ماند اگر زینب نبود/ خیمه‏ها بى پاسبان مى‏ماند اگر زینب نبود

و شمع‏هاى در دست عزاداران، حاکى از خیال خام و شکست دشمن است که:
دشمنت کشت ولى نور تو خاموش نگشت / آرى آن جلوه که فانى نشود نور خداست
 

و دشمن نمى‏دانست که قیام حسین، هزاران پرتو نور خواهد شد و در قلب‏هاى میلیون‏ها انسان عاشق جاى خواهد گرفت، آن هم پس از 1400 سال و این شمع‏ها که مى‏بینى، نشانه و علامت همان نور محبتى است که خدا در دل‏هاى آزاده تابانده است و حکایت شمع، همچنان باقى است...
التماس دعا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد