**زندگینامه:
"کیث رابرت مرداک " در 11 مارس 1931 در "ملبورن " استرالیا به دنیا آمد. پدر "مرداک " یک روزنامهنگار کهنهکار بود که کار خود را به عنوان یک خبرنگار بخش سیاسی برای روزنامه "عصر ملبورن " استرالیا شروع کرده بود.
"مرداک " پدر در تأسیس انجمن روزنامهنگاران استرالیا همکاری کرده و در سال 1933 سردبیر روزنامه "سیدنی مورنینگ هرالد (SydneyMorning Herald) و بعدها مدیر گره روزنامهای هرالد اندویکلی تایمز (Herald& Weekly Tims) استرالیا شد.
پدر مرداک در سال 1928 در سن 40 سالگی با "الیزابت گرین " ازدواج کرده بود و علاوه بر رابرت دارای 3 فرزند دختر دیگر نیز بود.
رابرت از همان اوایل کودکی در یک محیط آشنا با فنون روزنامهنگاری رشد کرد و خود نیز به این کار علاقه مند شد. او در سال 1941 در سن 10 سالگی با اصرار مادر به مدرسه "گیلانگ گرامر " فرستاده شد ولی از تحصیل در این مدرسه راضی نبود.
وی در سال 1947 تحصیلات خود را در این مدرسه به پایان رساند و پس از یک سال بیکاری، وارد حرفه روزنامهنگاری شد و در یک مجله مدرسهای به نام "ایف " و پس از آن در مجلات مدرسهای دیگری نیز فعالیت کرد.
"مرداک " پس از آن برای ادامه تحصیل به انگلیس رفت و در دانشگاه آکسفورد مشغول تحصیل شد و از 1950 تا 1952 نیز با روزنامه "دیلی اکسپرس " (Daily Express) انگلیس همکاری کرد.
پدر رابرت در سال 1949 از مقام سردبیری گروه "هرالد " بازنشسته شد اما همچنان به همکاری خود با گروه ادامه داد. وی از بیماری نارسایی قلبی رنج میبرد و بالاخره در اکتبر سال 1952 در ملبورن درگذشت.
رابرت مرداک پس از مرگ پدرش بلافاصله به استرالیا بازگشت و توقع داشت که ثروت کلانی از پدرش به او برسد اما بر خلاف انتظار، ثروت بسیار اندکی از یک روزنامه به نام "آولاید نیوز " را تصاحب کرد.
مرداک 22 ساله بلافاصله با یک حرص و ولع پرشور نسبت به روزنامه و به محض افزایش تیراژ، اقدام به خرید روزنامههای کوچک و در سال 1954 امتیاز "آدلاید نیوز " را خریداری کرد.
"مرداک " تاکنون 3 بار ازدواج کرده است. او برای اولینبار با "پاتریشیا بوکر " در سال 1956 ازدواج کرد و از او دارای یک فرزند دختر شد اما این ازدواج دیری نپایید و در سال 1960 به طلاق کشیده شد.
او طی چند سال روزنامه "دیلی میل " (Daliy Mail) سیدنی را خرید و در سال 1964 اولین روزنامه ملی استرالیا یعنی "The Australian" را به آن ملحق کرد.
وی یکبار دیگر در سال 1967 با "آناماریا تورف " ازدواج کرد و از او دارای یک دختر و 2 پسر شد و در نهایت در سال 1999 نیز طلاق گرفتند.
رابرت در سالهای دهه 1950 دیدارهای منظمی از آمریکا داشت. او با آگاهی و دید ویژهای نسبت به آمریکا بزرگ شده بود و زمانی که در آکسفورد تحصیل میکرد با پیچیدگیهای "جنگ سرد " دستوپنجه نرم کرد و اذعان میکرد که زمان آن رسیده که موقعیت آمریکا را به عنوان یک قدرت فائقه جهانی به رسمیت بشناسیم. او به زودی دلباخته آمریکا به ویژه شهر "نیویورک " شد.
"مرداک " در سال 1960 به "کوبا " سفر کرد و تحت تأثیر "فیدل کاسترو " مقالهای نوشت که بحث اصلیاش این بود که آمریکا باید دست از مخالفت خود با کوبا بردارد و اینکه آینده "آمریکای لاتین " در خطر است.
او در اوایل دهه 1970 دامنه کارهای مطبوعاتی خود را به سمت آمریکا کشاند و سهام زیادی از چندین روزنامه آمریکایی را خریداری کرد و در اوایل 1980 بود که تصمیم گرفت به حضور خود در آمریکا ثبات بیشتری ببخشد. به همین دلیل در سال 1985 تابعیت آمریکایی کسب کرد.
او زمانی با "مارگارت تاچر " روابط خوبی داشت و میخواست در کنار "رونالد ریگان " در واشنگتن باشد، لذا روابط خود با کاخ سفید را مستحکمتر کرد. مرداک حتی در ضیافت شام ریگان شرکت کرد و بعد از آن نیز روابط دوستانهای با "ریچارد نیکسون " برقرار کرد.
"مرداک " در زندگی خانوادگی همیشه دچار مشکلاتی بود و همین مشکلات بود که به جدایی او از همسرش در سال 1999 انجامید اما طلاق "تورف " به یکی از پرسروصداترین طلاقها تبدیل شد زیرا او بیشترین مقدار دارایی و اموال به میزان 1.7 میلیارد دلار به صورت املاک و 110 میلیون دلار پول نقد را از طلاق خود به دست آورد.
مرداک هوسران دو هفته بعد از این ماجرا در سن 69 سالگی با سومین همسر خود یعنی "وندی دنگ " 31 ساله ازدواج کرد که از وی دارای دو فرزند دختر است. هماکنون رابرت مرداک با داشتن یک امپراطوری رسانهای و ریاست چندین رسانه معتبر و مشهور جهان در نیویورک آمریکا زندگی میکند.
با توجه به فعالیتهای شدید کاری، مرداک در زمینه علمی زیاد فعال نبوده است. او بااکراه مراحل اولیه تحصیل در استرالیا را به پایان رساند و سپس با اصرار پدر و مادر به انگلیس رفت تا ادامه تحصیل دهد. او ابتدا در سال 1952 با مدرک کارشناسی در رشته هنر از دانشگاه آکسفورد - دانشکده وورستر - فارغالتحصیل شد.
رابرت حتی از زمانی که به تحصیل مشغول بود دست از فعالیتهای کاری و روزنامهنگاری نکشید و با تمام مشغله کاری، او توانست مدرک کارشناسی ارشد خود را از همان دانشگاه در رشته هنر در سالهای بعد دریافت کند. پس از آن مرداک صرفاً به کارهای اجرایی و مدیریتی رسانههای گوناگون پرداخت و تحصیلات خود را ادامه نداد.
**ریشههای صهیونیستی (یهودی) مرداک:
"ریگ وارن " روحانی مسیحی در اینباره میگوید: "رابرت " یک مسیحی متولد شده و من پیشوای روحانی او محسوب میشوم ".
خود رابرت مرداک درباره مذهبش میگوید: روزنامهها درباره تولد دوباره من به عنوان یک مسیحی و کاتولیک چیزهایی مینویسند. واقعیت این است که من مانند یک مسیحی عبادت میکنم و گاهی به کلیسای کاتولیک میروم زیرا همسرم یک کاتولیک است، اما من به طور رسمی تغییر مذهب ندادهام و یک فرزند مذهبی شدید نیستیم.
نه خود رابرت مرداک از یهودی بودنش چیزی میگوید و نه رسانههای تحت سلطه او، اما آنچه واضح است نام رابرت از نام یهودی پدر بزرگ مادری او برگرفته شده و مرداک همیشه سعی کرده این واقعیت که مادر مذهبی او، وی را به صورت یک یهودی بزرگ کرده است، پنهان کند.
پنهانکاری مرداک در حالی صورت میگیرد که وی آشکارا از شاخه صهیونیست "راست افراطی " صهیونیستی و افرادی مانند "بنیامین نتانیاهو " و "آریل شارون " حمایت میکند.
چنانچه "جرج پاتاکی " فرماندار سابق نیویورک میگوید: هیچ روزنامهای در آمریکا به اندازه "نیویورک پست " تحت سلطه مرداک از "اسرائیل " حمایت نمیکند.
علاوه بر این، رابطه تنگاتنگ مرداک با سازمانهای صهیونیستی مانند "انجمن ضدافترا "، "موزه میراث یهودی " در واشنگتن و غیره دلیل بر این مدعاست، لذا صراحتاً باید گفت که مرداک علاوه بر یهودی بودن یک صهیونیست تندرو است.
رابرت مرداک مانند سایر یهودیان منتقد در مراکز رسمی و غیر رسمی قدرت، از فاش کردن هویت یهودی خود امتناع کرده و حتی خود را یک "مسیحی ارتدوکس " معرفی میکند.
با توجه به شواهدی مانند یهودی بودن مادر و پدر بزرگ مادری مرداک و اینکه مادر وی سعی زیادی داشته تا به فرزند خود تعالیم یهودی بیاموزد و همچنین طرفداری مرداک از اسرائیل و جناح راست صهیونیستی، شکی در ریشه یهودی بودن او باقی نمیماند.
در این صورت، میتوان چنین نتیجهگیری کرد که با اینکه مرداک همچنان در دین یهودی باقی مانده ولی به ظاهر به خاطر منفعتطلبیهای فردی، ادای یک مسیحی ارتدوکس را درمیآورد و برای جلبنظر اکثریت مسیحی آمریکا مجبور میشود که گاهگاهی به کلسیا برود و دعای مسیحی بخواند و در رسانهها و مجامع عمومی خود را یک مسیحی معرفی کند و یا اینکه خود وی اذعان میدارد اصولاً یک فرد مذهبی و در قیدوبند مذهب نسبت و به راحتی توانسته است از مذهب یهودیت خود دست بکشد و به مسیحیت تغییر آیین داده باشد.
در صورت درست بودن هر کدام از گزینههای بالا ما چیزی از ریشه صیهونیست بودن رابرت مرداک کاسته نمیشود و او در واقع به عنوان یک یهیودی صهیونیست شناخته میشود.
**فعالیتها:
هیچ دورانی از زندگی مرداک را نمیتوان ذکر کرد که با فعالیتها و کشمکشهای کاری سپری نشده باشد. پدر مرداک یک روزنامهنگار بود و از همان دوران کودکی وی را با چنین فضایی آشنا میکرد و رابرت نیز از عظمت و سرخوشی شخصی که توسط ژورنالیسم در روحیات پدرش راه یافته بود آگاهی داشت و همیشه همراه پدرش به دفتر روزنامه "هرالد " در "فلایند رزاستریت " میرفت.
رابرت جوان از بوی تند جوهر، صدای مهیب دستگاههای چاپ و فضای سنگنین محل کار پدرش اینگونه میگفت: "زندگی یک ناشر بهترین نوع زندگی در سراسر جهان است. وقتی بچهها در معرض آن قرار بگیرند، بدون شک قادر نخواهد بود در مقابل جذابیتهای آن مقاومت کنند. "
اما رابرت مرداک از بدو ورود به حرفه روزنامهنگاری، نظرات خاص خودش را داشت، او در اینباره می گوید: اگر شما میخواهید دستی در دنیای نشر و ارتباطات داشته باشید باید فقط آدم خودتان باشید و متکی به هیچکس دیگر نباشید و اجازه ندهید که عمل بر اساس روابط دوستانه، شما را وامدار دیگران کند و این طرز فکر، اساس زندگی مرا تشکیل میدهد. "
اولین فعالیتهای مرداک جوان از سال 1947 پس از پایان تحصیل در مدرسه "گیلانگ گرامر " در یک مجله مدرسهای به نام "ایف " بود و رابرت آن را به نام "ایف رویوارد " منتشر کرد و پس از چندی موفق شد که نام خود را در مجله مدرسهای "کوریان " درج کند.
مرداک اولین کار جدی خود در حرفه روزنامهنگاری را در حین تحصیل در "دانشگاه آکسفورد " و در روزنامه "دیلی اکسپرس " در شهر لندن از سال 1950 شروع کرد اما به علت مرگ پدرش در سال 1952 بلافاصله به "ملبورن " استرالیا بازگشت و در همان سال بخشی از روزنامه "آدلاید نیوز " به عنوان ارث پدرش به وی رسید و در سال 1954 مالک آن شد.
او روزنامه "سیدنی قبل " را هم خریداری کرد و پس از ندک زمانی توانست این 2 روزنامه کوچک را به سوددهی برساند.
مرداک که در فکر بنا نهادن یک امپراطوری رسانهای بود در سال 1958 اقدام به سرمایهگذاری اندکی در روزنامه "ساندی تایمز " کرد. در سال 1960 نیز "NSW" (یک روزنامه حومه شهری با 24 صفحه) و همچنین "دیلی میرور " (Daily Miror) در سیدنی و "Truth" در "ملبورن " را خرید. رابرت 2 سال بعد، 25 درصد سهام ایستگاه شبکه 9 استرالیا در سیدنی و ملبورن و ایستگاه تلویزیونی "Wollangong" را خریداری کرد.
جاه طلبیهای مرداک تا آنجا پیش رفت که وی در سال 1964 اولین روزنامه ملی استرالیا به نام "Tne Australian" را تأسیس و منتشر کرد و طی مدت کوتاهی روزنامههای مرداک، استرالیا را تحت سلطه خود گرفتند و او به فکر افتاد که از رسانههای خود برای تأثیرگذاری بر جریانات سیاسی استفاده کند. زیرا روزنامه "The Austra Lian" یک روزنامه با کیفیت بسیار بالا و برای "نخبگان " بود و مرداک را به یکی از صاحبان اصلی قدرت در استرالیا تبدیل کرد. در همین حال، وی شروع به گسترش امپراطوری خود در سطح بینالمللی کرد و نگاه از به انگلیس معطوف شد.
مرداک ابتدا 24 درصد شرکت انتشاراتی "ویلینگتون " (Wellington) " که بعدها به بزرگترین شرکت رسانهای "زلاندنو " تبدیل شد، را خرید و در نهایت سهم خود را به 49 درصد رساند.
*فعالیت پر رنگ مرداک در انگلیس
نگاه مرداک به لندن باعث شد که وی به این فکر بیافتد که به برترین قدرت انتشاراتی انگلیس تبدیل شود و به خاطر همین هدف اقدام به خرید روزنامههای (News of the World)، "سان " (The Sun)، "تایمز " (The time) و "ساندی تایمز " (Sundy times) کرد تا جایی که در میانههای دهه 1980 موفق شد اولین طراح انتشار روزنامه به صورت تمام رایانهای در دنیا را در شرق لندن اجرا کند.
مرداک برای مدیریت رسانههای خود از تمام ضربهها استفاده میکرد. او در مدت کوتاهی توانست روزنامه "سان " را به یک تابلو جنجالی تبدیل کند. بدین وسیله که به طور مرتب "صفحه سوم " روزنامه را به عکسهایی از زنان زیبا اختصاص میداد که این کار باعث قطعی شدن شهرت مرداک به عنوان یک صاحبرسانه شد.
در سال 1970 در تلویزیون هفتگی لندن سرمایهگذاری اندکی کرد و در سال 1972، 2 روزنامه در شهر سیدنی به نامهای "دیلی تلگراف " (DailyTelegraph) و "ساندی تلگراف " (Sunday Telegraph) و 46 درصد از شبکه 10 تلویزیون سیدنی را خرید.
*فعالیت مرداک در آمریکا
مرداک علاوه بر مالکیت چندین رسانه در استرالیا و انگلیس به دنبال جای پایی در بازار رسانهای آمریکا بود و کار خود را با خرید روزنامه "سان آنتونیو نیوز " (SanAntonio News) در سال 1973 شروع کرد.
مرداک با اشتهای سیریناپذیری اقدام به تأسیس "نشنال استار " (National Star) کرد و روزنامه "نیویورک پست " (New york Post) آمریکا را به ملبغ 30 میلیون دلار خرید و برای خرید مجلههای "Newyorkو VillageVoiceو New west" حاضر شد مبلغ 26 میلیون دلار بپردازد و میلیونها دلار صرف خرید چندین نشریه دیگر کرد.
در اوایل دهه 1980 مرداک متوجه قدرت و گستردگی رسانههای صوتی و تصویری شد و در سال 1980 با بنیانگذاری شرکت رسانهای "نیوز کورپروشین " (News Corporation) قدم به این حوزه رسانهای گذاشت.
البته مرداک قبلاً در چندین شبکه تلویزیونی سرمایهگذاریهایی کرده بود اما با تأسیس این شرکت جدید بود که توانست به رویای امپراطوری رسانهای خود عینیت بخشد، با این حال هیچگاه از دنیای انتشارات فاصله نگرفت و در سالهای 1981 تا 1983 چندین نشریه دیگر از قبیل "هرالد امریکن " (HeraldAmerican) را با یک میلیون دلار و "سان - تایمز " (Sun - Times) شیکاگو را به مبلغ 90 میلیون دلار خرید. وی در سال 1985 با خرید 7 ایستگاه تبعههای خارجی بر رسانههای آمریکا، تابعیت آمریکایی کسب کرد تا آزادی عمل بیشتری داشته باشد و برای گسترش امپراطوری نوپای خود هیچ مانعی بر سر راه خود ببیند.
مهمترین اقدام مرداک راهاندازی شبکه تلویزیونی "فاکس " (Fox) در آمریکا بود. او در طول دهه 1980 مرتبا اقدام به خرید شبکههای تلویزیونی متعدد میکرد.
در اوایل دهه 1990 اقدام به توسعه امپراطوری رسانهای خود در انگلیس و آسیا نمود و چندین شبکه ماهوارهای را خرید یا تأسیس کرد.
مرداک مبلغ 225 میلیون دلار برای خرید 63 درصد از "استارتی وی " (Srar.TV) و یک میلیارد دلار برای حق پخش فوتبال از شبکه "Fox" پرداخت کرد و همزمان خدمات "اینترنت دلفی " (Del Phi) را در سال 1993 صاحب شد.
او برای اینکه بتواند تمام نقاط دنیا را زیر چتر امپراطوری خود بگیرد در نیمه اول دهه 1990 به ایران هم سفر کرد که با سروصدای خبری بسیاری هم همراه بود و منجر به این شد که علیرغم پیشبینی او و دعوتکنندگانش،هیچ قراردادی برای خرید یا ساخت مراکز رسانهای بین آنها منعقد نشد.
در طول مدت کوتاهی "نیوز کورپورشین " به یکی از سودآورترین شرکتهای جهانی تبدیل شد به طوری که تنها در سال 2002 مجموع درآمدهای آن به 17 میلیارد دلار رسید. مرداک در طول سالهای 2000 تاکنون بارها اقدام به خرید و فروش چندین رسانه معتبر دنیا اعم از شبکههای تلویزیونی، ماهوارهای و کابلی، روزنامه، مجله، شبکههای رادیویی و اینترنتی و ... کرده است.
*فعالیت مرداک در اسرائیل
مرداک در سال 2006 اقدام به خرید 9 درصد از کانال 10 رژیم صهیونیستی کرد و در سال 2007 خرید جنجالی شرکت "داو جونز " (Dow Jonse) را انجام داد. مرداک 76 ساله با پرداخت 5 میلیارد دلار شرکت رسانهای "داو جونز " و تمامی متعلقات آن را به شبکه گسترده رسانهای خود اضافه کرد. وی برای خرید این شرکت، 3 ماه با خانواده "بن کرافت " (مدیران داو جونز) که 36 درصد سهام "داو جونز " را در اختیار داشتند، در حال مذاکره بود. داو جونز که رقیب گروه رسانهای "رویترز " است، صاحب چندین هفتهنامه و وبسایت اقتصادی است. مرداک درباره خرید "داو جونز " میگوید: "روزنامه این شرکت پرتیراژترین روزنامه آمریکا و یکی از پرتیراژترینها در دنیا است و ما میتوانیم دامنه آن را گسترش دهیم. "
براساس طبقهبندی نشریه "فوربس " (Forbes) از 400 آمریکایی پولدار در سال 2006، رابرت مرداک در رده 32 قرار داشت.
مرداک برای راضی نگهداشتن تمام طرفهای درگیر در سیاست و جامعه آمریکا بارها اقدام به پرداخت کمکهای نقدی به افراد و نهادهای زیادی کرده است. وی در سال 1999 با اهدای 10 میلیون دلار پول نقد برای ساختن یک کلیسای جامع کاتولیک "در لسآنجلس "، خود را به عنوان یک مسیحی کاتولیک به مردم آمریکا معرفی کرد.
**رسانههای تحت سلطه مرداک
داراییهای مرداک شامل شرکت "نیوز کورپورشین " دربرگیرنده چندین رسانه گوناگون است که اخیراً در سال 2007 شرکت "داو جونز " نیز با تمام متعلقاتش به این خانواده گسترده رسانهای پیوسته است. علاوه بر اینها چندین رسانه دیگر در نقاط مختلف دنیا تحت مالکیت اوست که به بررسی آنها میپردازیم.